پس از هشت روز بلاتکلیفی پیکر شهرام شاهرختاش در خاک آرام گرفت او اولین شاعری نیست که چنین میمیرد. هشت روز پیکرش بیسرانجام ماند، اما بالاخره زمین تن به پذیرش این شاعر تنها داد. شهرام شاهرختاش رفت، بیهیاهو، بیتابوتی از شهرت و شاید او آخرین نباشد.
مریم آموسا: در ابتدای این مراسم نگین فرهود که اجرای مراسم خاکسپاری را بر عهده داشت گفت: «رفیق زندگی شهرام شاهرختاش نبودیم اما شریک مرگش شدیم که از او آن چنان که باید استقبال نشده بود و وقتش بود که با بدرقهای شکوهمند برایش سنگ تمام بگذاریم.» او افزود: «امروز با یکی از چهرههای ادبیات این سرزمین خداحافظی میکنیم که نامش در روزگار ما شاید در غبار بود اما فردا دیگرانی خواهد آمد که از نام نازنینش گَرد بگیرند و جهانش را به تماشا بنشینند. این شاعر با قدردانی از شاعران کم شماری که به بدرقه شهرام شاهرخ تاش آمده بودند، گفت: آمدن شما را قدر میگذاریم که به احترام ادبیات آمدهاید چرا که خوب میدانید این سرزمین سرزمین کلمه است و اهالی کلمه مهربانترین ساکنانش؛ یکی از این مهربانان هم شهرام شاهرختاش که به پاس نام و نشانههایش دست بر سینه مینهیم و در برابر او که اکنون دیگر رنج نمیکشد سر خم میکنیم و بدرودش میگوییم.بدرودی که سلام است که شاعر تواناتر از مرگ است و مرگ هیچوقت هیچوقت نتوانسته است شاعر را به زانو درآورد.پس سلام به شهرام شاهرختاش.»