چنانچه از گذشته بر روی توسعه ابزارهای مالی کار میشد، امروز دیگر نیازی به تصویب سقف دامنه نوسانات هم وجود نمیداشت. با این همه فکر میکنم دولت به شکل درستی هم از این روش به نسبت منسوخ استفاده نکرده است.
با توجه به ریسک سیستماتیک که از حوزه نظامی، سیاسی و ژئوپلیتیک وارد شده، نه تنها بورس، بلکه سایر بازارهای جهان و منطقه را متاثر کرده است. با این همه میتوان به جای استفاده از ابزارهای پوشش ریسک مانند آپشنها و سایر ابزارهای مالی، کارکرد کم اثری دارد محدود کردن داتمنه نوسان یا افزایش حجم مبنا به منظور پیشگیری از افت قیمت سهام یا شاخص.
این راهکار موقتی است و در مقابل جایگاه قیمت زمانی اصولی خواهد بود که تابع یک نظام از پیش تعیین شده که از اذهان عمومی به آن عادت دارد مانند همان نرخ ۶ یا ۷ درصد. گرچه شاید خریدار خرد را این افت و خیز بیشتر نگران کند ولی خریداران را ترغیب میکند. نگرانی مسئولان از کاهش قیمتها است ولی گاهی جلوی افزایش آن را میگیرند.
حتی انگیزه سفته بازی را هم در بازار به شدت مخدوش میکنند به نحوی که اگر کسی یک درصد منفی بخرد حداکثر حاشیه سود بسیار کمی به فرض رشد یک درصدی خواهد داشت. به همین دلیل صف خرید کوچک میشود. به هر روی این روش ایستا حداکثر عمری محدود میتواند داشته باشد و ممکن است تنشهای موجود در خاورمیانه طولانی شوند و یا بر شدت آنها هم افزوده شود.
من فکر میکنم فرایند فعلی میتواند بازنگری شود و از دامنه متوازن نامتقارن استفاده شود. با این همه به نظر میرسد رویکرد مسئولان صرفا ساماندهی است. شخصا این روش را روش مناسبی برای حمایت از بازار و تقویت نمیدانم.
اگر ما از ابزارهای بهتر و متونعتر استفاده میکردیم این نگرانی ها نبود. ولی اگر نام آن را ناچاری بگذاریم از سر اجبار به این اقدام دست زدند. متاسفانه از این ابزار امروز به خوبی استفاده نشد. به نظر من روش صحیح یعنی نامتقارن -۱ تا ۶ درصد مثبت منطقی تر و مثمر ثمر تر خواهد بود.
تحلیلگر بورس
۲۲۳۲۲۹