شرایط عقد قرارداد کنسرسیوم: دکتر امینی عاقد قرارداد کنسرسیوم: "قرارداد کنسرسیوم را آوردم به هیئت دولت… سپهبد زاهدی گفت…آقایان اصلا هیچ وارد نیستند… بنابراین وقت تلف نکنید، این تصویب نامه را امضاء بکنید. وزرا تصویب نامه را امضاء کردند." مصطفی علم: "[شاه] به نمایندگان گفت هر رأیی علیه لایحه داده شود، علیه شخص خود محسوب می کند." …جناب مجلسی در دفاع از قرارداد کنسرسیوم، آن را یک قرارداد پیمانکاری بهره برداری و فراوری را با دخالت کامل تا سطح مدیریت با کنسرسیوم بین المللی [۷] خواندند در حالیکه هندرسن، سفیر وقت آمریکا، در یک گزارش جامع از مذاکرات تاکید می کند: " از همان آغاز مذاکرات به ایرانی ها تفهیم شده است که کنسرسیوم، کنترل مدیریت تولید و تصفیه را بر عهده خواهد داشت."
گروه اندیشه: در بخش اندیشه خبرآنلاین مقاله ای از وحید اسلام زاده، با تیتر انگلیس برای توسعه خود و اروپا بعد از جنگ، نیاز داشت مصدق سرنگون شود منتشر شد. به دنبال آن دکتر فریدون مجلسی در مطلبی کوتاه واکنش نشان داد. دکتر مجلسی در مطلب خود در بخش اهمیت نفت ایران برای غرب، نوشت که «تحریم ۴ ساله نفت ایران توسط غرب، نشان داد که توهم مصدق در مورد اتکای الزامی غرب به نفت ایران درست نبوده است.» او معتقد است سیاست اقتصاد بدون نفت مصدق منجر به ورشکستگی اقتصادی ایران شد… و در اصل این دکتر امینی بود که با امضای قرارداد کنسرسیوم کشور را از بحران نجات داد. در باره نقد دکتر مجلسی ….. عابدیان، پژوهشگر در حوزه تاریخ معاصر، به نقد دکتر مجلسی پاسخ داد. عابدیان در مقاله خود تلاش کرده به مسئله فکری از منظر فلسفه سیاسی در حوزه مسئله چگونگی حفظ منافع ملی در قراردادهای بینالمللی، بهویژه در شرایط نابرابر قدرت، به نقد مقاله دکتر مجلسی بپردازد. همچنین از همین منظر به مسئله تاثیر کودتای 28 مرداد 1332 و دخالت های خارجی بر سرنوشت ملت ایران پاسخ می دهد، و در نهایت به اهمیت چگونگی اعتماد سازی بین مردم و دولت ها در شرایط بحرانی پاسخ می دهد. عابدیان برخلاف مجلسی معتقد است کنسرسیوم نه تنها شورانگیز نبوده بلکه با ارائه فکت اثبات می کند که حتی مشاوران دولت وقت نیز ماهیت این قرارداد را تایید نمی کنند. از این رو در فکت هایی دیگر عابدیان با استناد به نظرات فواد روحانی، محمدعلی همایون کاتوزیان و محمدعلی موحد، نشان میدهد که قرارداد کنسرسیوم در واقع امتیازی جدید به شرکتهای خارجی بود و با قانون ملی شدن نفت مغایرت داشت. او همچنین در سه بخش نقد روند قرارداد، که ازجمله در هنگامه حکومت نظامی و در خلاء رسانه های آزاد انجام شد، نقد محتوایی قرارداد با استناد به گزارش سفیر وقت آمریکا، و نقد شیوه غیرقابل دفاع دستیابی به قرارداد می پردازد. در نهایت این مقاله به نقد دفاع فریدون مجلسی از قرارداد کنسرسیوم نفت در سال ۱۳۳۳ میپردازد و استدلال میکند که این قرارداد، برخلاف نظریه مجلسی، نه تنها منافع ملی ایران را تأمین نکرد، بلکه تکرار امتیازات استعماری پیشین بود. نویسنده در مقاله اش، از میان موضوعات مطرح در یادداشت دکتر مجلسی، صرفا بر روی یک موضوع متمرکز شده، و پرداختن به همه موضوعات را خارج از حوصله خواننده می داند که هر یک یادداشتی جداگانه می خواهد. از این رو در این مقاله روی قرارداد کنسرسیوم متمرکز شده و به نقدهای ایشان در ارتباط با دکتر مصدق و دولت او ورود نکرده است. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
۷۰ سال پس از انعقاد قرارداد کنسرسیوم، دفاع شورانگیز جناب آقای فریدون مجلسی از آن قرارداد که اخیرا در قالب یک یادداشت کوتاه بر روی پایگاه خبری خبرآنلاین قرار گرفت، حقیقتا مایه ی شگفتی است. قابل درک بود اگر که آقای مجلسی تحت عناوینی نظیر اهمیت واقع نگری در سیاست ورزی، به توجیه قرارداد کنسرسیوم می نشستند درست مانند آنچه که بعدها محمدرضا شاه درباره ی آن گفت : “در آن هنگام ما راه چاره دیگری نداشتیم، کشور به کلی در ورشکستگی بود، بینوایی کامل بود….و بایستی آن قرار داد را امضاء می کردیم” [۱]
اگرچه همین توصیف وضعیت نیز قابل مناقشه است لیکن ایشان وارد ماهیت قرارداد شده و از آن دفاع می کنند امری که حتی برجسته ترین مشاوران دولت وقت که در مذاکرات مرتبط با آن قرارداد حاضر بوده اند نیز آن را تایید نمی کنند از جمله فواد روحانی اولین دبیر کل اوپک که بعدها در مورد آن چنین نوشت: “قضا و تصحیح در مورد قرارداد کنسرسیوم جز این نمی تواند بود که این قرارداد با قانون ملی شدن نفت مطابقت نداشت. یعنی موافقت آن با قانون مزبور محدود به جنبه های صوری و تشریفاتی و فرعی بود مانند قبول اصل ملی شدن و به کار بردن عناوین شرکت های عامل و فروش نفت و واگذاری عملیات غیر صنعتی به شرکت ملی…گذشته از این، نکات مقررات کنسرسیوم (تصدی عملیات، ترتیب معاملات، تنصیف عواید تحت عنوان پرداخت مالیات بر درآمد، طرز حل اختلافات و غیره) همه کاملا برابر با شرایط قراردادهای امتیازی معمول در سایر کشورهای منطقه بود.” [۲]
قضاوت روحانی در مورد آن قرارداد توسط پژوهشگران برجسته ی دیگری نیز تایید شده است. از جمله دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان در این باره می نویسد: “این قرارداد چیزی نبود مگر اعطای امتیازی دیگر به شرکت های خارجی، یعنی دقیقا همان چیزی که هدف ملی شدن نفت…ممانعت از آن بود. از این گذشته، شرایط این امتیاز برای ایران زیان آورتر از پیشنهاد اولیه ی استوکس در مرداد ۳۰ بود. اینکه شرکت نفت سابق…از آن بهره ی کمتری برد دلیل دیگری داشت: آمریکایی ها برای سرکوب نهضت ملی به کمک آن ها آمده بودند و حال نیز در عوض سهم شان را از غنائم بر می داشتند.” [۳]
جناب مجلسی توضیح نمی دهند که اگر آن قرارداد خروجی یک مذاکره ی حرفه ای با توجه به منافع ملی بود [۴] چرا برای تصویب به یک صحنه آرایی مقدماتی پرمسئله نیاز داشت: – قراردادن سیاستمداران متعهد در مناصب کلیدی – برقراری حکومت نظامی در پایتخت – تعطیل کردن روزنامه ها و نشریات مستقل – محدود کردن باشگاه ها، تئاترها و سینماها – زندانی کردن مصدق، مشاوران و همچنین هزاران نفر از حامیان احزاب سیاسی – دستگیری ۱۳۰۰ فعال سیاسی در همان ماه نخست پس از کودتا و خلع بیش از ۳۰۰۰ نفر از کارکنان دولتی…. [۵]
و فضاحت بارتر از این ها، امتناع از بازگشایی مجلس هفدهم که رفراندوم منجر به انحلال آن را غیر قانونی خوانده بودند، با افتتاح مجلس هجدهم در یک انتخابات رسوا که لیست نمایندگان منتخب آن با CIA هماهنگ شده بود! در این ارتباط در اسناد سیا می خوانیم: “...صحبت های انتخاباتی ما با دولت در ۱۴ نوامبر آغاز شده است. فهرستی از نامزدهای مورد نظر را آماده کرده ایم و آماده هر کاری در حد توان برای کمک به (اسامی محرمانه مانده است) در این زمینه هستیم.” [۶]
جناب مجلسی در یادداشت مورد اشاره، در دفاع از قرارداد کنسرسیوم، آن را یک قرارداد پیمانکاری بهره برداری و فراوری را با دخالت کامل تا سطح مدیریت با کنسرسیوم بین المللی [۷] خواندند در حالیکه هندرسن، سفیر وقت آمریکا، در یک گزارش جامع از مذاکرات تاکید می کند: ” از همان آغاز مذاکرات به ایرانی ها تفهیم شده است که کنسرسیوم، کنترل مدیریت تولید و تصفیه را بر عهده خواهد داشت. ایرانی ها نخست بر آن بودند که اختیار این امور باید در دست شرکت ملی نفت ایران باشد. نمایندگان کنسرسیوم می گفتند دستورالعملی که از رؤسای خود دارند اجازه هیچ گونه نرمش و کوتاه آمدن در این باب را نمی دهد. سرانجام قرار شد که طرفین، با حفظ مواضع اولیه ی خود، راه حل هایی در حد وسط را هم مورد بحث قرار دهند. راه حل میانه جز این نبود که مهار کار به دست کنسرسیوم باشد منتها کنسرسیوم اختیارات خود را متلقی از شرکت ملی نفت ایران بداند و نقش خود را زیر عنوان عامل و کارگزار شرکت ملی نفت ایران اجرا کند.” [۸]
دانشور فرزانه دکتر محمدعلی موحد با بررسی گزارش هندرسن، چالش مذاکرات منجر به عقد قرارداد کنسرسیوم را این طور شناسایی کرده است : “آن ها باید باطن و محتوای قرارداد را که چیزی جز همان امتیازهای معمولی کشورهای دیگر خاورمیانه نیست، در قالبی بریزند که این حقیقت را از انظار مستور نگاه دارد و ظاهر قرارداد را به صورت توافقی یگانه و بی همتا برای خرید و فروش دراز مدت نفت جلوه بدهند.” [۹]
و این دقیقا همان چیزی ست که یک مذاکره کننده ی بریتانیایی از قول همتای ایرانی اش گزارش کرده بود: “همه ی آن چیزی که دولت ایران می خواهد عملا نمایش ویترینی شایسته ای است.” [۱۰]
تصویب قرارداد در هیئت دولت و مجلس، پرده هایی از این نمایش ویترینی شایسته بودند! دکتر امینی عاقد قرارداد کنسرسیوم، تصویب آن در هیئت دولت را این طور روایت می کند: “قرارداد کنسرسیوم را آوردم به هیئت دولت، به مرحوم دکتر فخرالدین شادمان گفتم آقای شادمان،شما هم نماینده نفت بودید هم انگلیسی شما خوب است، شما نسخه ی انگلیسی را بگیرید من هم فارسی را می خوانم. حالا همه به گوش هستند. شروع کردیم تا چند ماده را که خواندیم سپهبد زاهدی گفت آقا صبر کنید، آقای دکتر امینی سه ماه است هر روز مشغول این کار است، آقایان اصلا هیچ وارد نیستند. این را هم تا آخر بخوانید نخواهید فهمید. شادمان گفت بله؟ زاهدی گفت شما هم نمی فهمید. بنابراین وقت تلف نکنید، این تصویب نامه را امضاء بکنید. وزرا تصویب نامه را امضاء کردند.” [۱۱]
اوضاع در مجلس هم بهتر از این نبود اگرچه مخالفت های محدودی هم صورت گرفت اما آن ها کوچکترین اثری در روند کلی که برقرار بود، نداشتند. مصطفی علم می گوید: “[شاه] تمام قدرت خود را پشت سر تصویب لایحه گذارد و به نمایندگان گفت هر رأیی که علیه این لایحه داده شود را رأیی علیه شخص خود محسوب می کند.” [۱۲]
با این اوصاف هیچ روشن نیست که آقای مجلسی دقیقا از چه دفاع می کنند. حتی اگر آن قرارداد یک قرارداد قابل دفاع می بود، شیوه های دستیابی به آن نیز می باید به همان اندازه قابل دفاع بوده باشد. ضرورت ندارد که تاکید کنیم جنبش ملی نفت در پی تحقق حاکمیت اراده ی ملی بود حال آن که ارمغان کودتا تحمیل اراده ی ملوکانه را بر سرنوشت ایرانیان به ارمغان آورد و من اطمینان دارم که آقای مجلسی از دیکتاتوری و استبداد دفاع نمی کنند. انکار نباید کرد که تیم مذاکره کننده ی ایران تمایل داشت تا با توجه به اوضاع و شرایط داخلی ایران، گفت وگوها را به قانون ملی شدن صنعت نفت مقید کرده و برخی از دستاوردهای مذاکراتی دولت مصدق را نیز در قرارداد تازه بگنجاند، لیکن این نکات به هیچ روی مورد پذیرش طرف خارجی قرار نمی گرفت. تیم ایرانی برای اولین بار و در کمال حیرت می شنید که قانون ملی شدن صنعت نفت اشکال دارد و باید اصلاح شود و اینکه بازگشت به دستاوردهای مذاکراتی دولت مصدق ممکن نیست زیرا گذشته، گذشته است و همه چیز تغییر کرده است! [۱۳] بله، همه چیز تغییر کرده بود، اکنون دولتی که مستظهر به پشتیبانی ملت بود جای خود را به دولتی داده بود که با یک کودتا بر سر کار آمده بود، دولتی که برای استقرار از مساعی سازمان های اطلاعاتی دولت های متبوع مذاکره کنندگان نفتی بهره برده بود و از این رو امکانی برای مقاومت در برابر آنها نداشت و لذا اگر آقای مجلسی با سابقه ی دیپلماتیک بر آنند تا با برقراری این همانی میان بحران هسته ای جاری و بحران نفتی، توصیه ای غیر مستقیم برای مسئولان کشور داشته باشند، تجربه نشان می دهد که آن باید رجوع هرچه سریعتر به مردم و استقرار روندهای دموکراتیک در اداره ی کشور باشد و نه ورود واقعگرایانه به مذاکرات آنهم در شرایطی که اعتماد عمومی و پیوند دولت و ملت به شدت خدشه دار شده است. ارجاعات [۱] کیهان، ۲ آذر ۱۳۵۳ به نقل از نهاوندی، هوشنگ : سه رویداد و سه دولتمرد،ص ۷۰۵ [۲] روحانی، فواد : زندگانی سیاسی مصدق، ص ۵۱۰ [۳]همایون کاتوزیان، محمدعلی : مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری، ص ۲۶۱ [۴] مجلسی، فریدون : مصدق ایران را به ورشکستگی کشاند، خبرآنلاین ۹ اسفند ۱۴۰۳ [۵] آبراهامیان، یرواند : بحران نفت در ایران (از ناسیونالیسم تا کودتا)، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، ص ۲۳۵ [۶] همان، ص ۲۳۶ [۷] رجوع کنید به ردیف [۴] [۸] موحد، محمدعلی : خواب آشفته نفت، از کودتای ۲۸ مرداد تا سقوط زاهدی، ص ۳۳۹ [۹] همان، ص ۳۴۱ [۱۰] رجوع کنید به ردیف [۵]، ص ۲۳۷ [۱۱] رجوع کنید به ردیف [۸]، ص ۳۷۸ [۱۲] علم، مصطفی : نفت، قدرت و اصول، ترجمه غلامحسین صالحیار، ص ۵۰۷ [۱۳] روحانی، فواد : تاریخ ملی شدن صنعت نفت در ایران، ص ۴۳۹
بیشتر بخوانید: انگلیس برای توسعه خود و اروپا بعد از جنگ، نیاز داشت مصدق سرنگون شود / فساد اخلاقی دولت بریتانیا توسط پروفسور ژیدل افشا شد فریدون مجلسی: مصدق ایران را به ورشکستگی کشاند / امینی با امضای قرارداد کنسرسیوم موجب نجات کشور شد مصدق درخواست عفو نکرد/ «حکم دادگاه کوچکترین ارزشی ندارد»
۲۱۶۲۱۶