«زخم کاری» بر روان مخاطب/ همان‌قدر که به موی زنان نظارت دارید به خشونت عریان هم داشته باشید!

در سکوهایی که به پخش سینمای خانگی اختصاص دارند، حقوق مخاطب تقریباً جایی ندارد. مثلاً در حالی که مخاطب حق اشتراک ماهانه پرداخت می کند ولی باز هم مجبور است پیش از شروع فیلم و در طول نمایش فیلم آگهی های بازرگانی را ببیند و تحمل کند. این به کنار.

«زخم کاری» بر روان مخاطب/ همان‌قدر که به موی زنان نظارت دارید به خشونت عریان هم داشته باشید!

کیفیت برخی سریالها هم بجای خود که فاقد هر ارزش هنری اند. از مهمترین حقوق مخاطب که خصوصاً در سریالهای جنایی نمایش خانگی نقض می شود، تولید و نمایش بی پرده، صریح و آسیب‌زای خشونت در این سریالهاست.

از ترفندهای رایج فیلمهای سطح پائین و موسوم به زرد برای جلب مخاطب در سراسر دنیا استفاده غیر ضرور از سکس و خشونت است. به این معنا که اگر آن نماها حذف یا مختصر و پوشیده شوند کمترین آسیبی به فیلم و داستان شخصیتهای داستان وارد نمی شود.

در ایران هر نوع نمایش سکس ممنوع است. بجای آن سریالهای جنایی نمایش خانگی، برای جبران ضعفهای خود و جلب و جذب مخاطب به خشونت بی پرده و عریانی متوسل می شوند که فاقد ارزش روایی بوده و با حذف یا مختصر و پوشیده کردن آنها کمترین خللی به داستان وارد نمی شود، مگر آنکه نقصانهای اثر آشکار شود و در جلب مخاطب شکست بخورد.

نمایش صحنه های طولانی از قتل با تمام جزئیات، جان دادن، بدن خونین مقتول،  زخم های دلخراش و بسیار آزار دهند، مثله کردن جسد، سوزاندن جسد و… در بسیاری از این آثار به قدری متداول شده است که دیگر برای فیلمسازان این سکوها گویی عادی شده است و می‌مانند که دیگر چه کنند تا خشونت بیشتری به نمایش بگذارند.

تقریبا همه سریالهای جنایی و پلیسی به این وضعیت دچارند.  آخرین نمونه،  قسمت آخر سریال زخم کاری است که با نمایش نهایت خشونت، روان مخاطب را قربانی  می کند.

نمایش بیمارگونۀ قتلهای فجیع خون آلود و سوزاندن جسد در نماهای طولانی برای سازنده کافی نیست، نمایی طولانی می‌سازد از صورت یک زن در گور درحالی که چشم و دهان او هم طبق سنت و احکام بسته است و به روح و روان مخاطب پنجه می کشد.  فیلمساز می توانست هرکدام از این نماها را برای روایت داستان در دو سه ثانیه خلاصه کند. اما بی هیچ دلیل هنری این مدت را کافی نمی داند. ما حتی خودمان در زندگی روزمره به چنین صحنه‌هایی خیره نمی‌شویم و از دیدن آنها می‌گریزیم.

اعلام گروه بندی سنی در ابتدای فیلم هم بیهوده است. این صحنه های خشن و مرگ آلود و بی ارزش روح و روان هر کسی را به سختی می آزارد.

علاوه بر این،  چنین شیوه نمایش خشونت جامعه ای را به استناد آمارهای کیفری و آسیبهای اجتماعی مستعد خشونت هرچه بیشتر است به ارتکاب خشونت ترغیب می کند و به عادی شدن مرگ و قتل و خون یاری می‌رساند. کیفرشناسان و آسیب شناسان و جامعه شناسان و روانشناسان با اعدام در ملاء عام مخالفند و آن را جرم زا و از نظر روانی برای جامعه آسیب زا می دانند.در اخلاق رسانه ای نیز نمایش مراسم اعدام منع شده است..

اما سکوهای نمایش خانگی و فیلمسازان غیرمسئول برای کسب درآمد بیشتر و پنهان کردن کیفیت  نازل فیلمها مرگ و قتل را آشکارا به تماشا می‌گذارند و نه حق مخاطب را رعایت می کنند، نه به اخلاق حرفه ای اعتنایی دارند.

این نوع آثار که بیشتر ناشی ازسودجویی‌اند و  غیرمسئولانه‌اند در جامعه بذر خون و مرگ می پرورند و زخم به روان جامعه می زنند. ساترا، که طبق سنت جاری کشور، در ممیزی های خود فقط به موی زنان و حرکات آنها توجه دارد، باید در مورد میزان، نوع وکیفیت خشونت در فیلمهای نمایش خانگی به وظیفۀ خود عمل کند و با حفظ اصل آزادی بیان از نمایش این قبیل صحنه ها جلوگیری کند.

فعلا که نمایش خانگی به مدیریت معیارهای نمایش خشونت بی‌توجه است، بهترین راه دفاع از خود در برابر این موج ویرانگر خضونت تصویری، ندیدن این نوع فیلمهاست.

*حقوق‌دان

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *