از نکاتی که دکتر پزشکیان در مناظرهها و فضای تبلیغاتی ریاست جمهوری بر آن تاکید داشت، تصمیمگیری مبتنی بر شواهد علمی Evidence-based decision making و مشاوره علمی بود.
سخنی سنجیده که کشور ما در عرصه مدیریت به شدت به آن نیازمند است تا از منجلاب آزمون و خطا رها و توهم دانایی و همه چیز دانی و خودفرزانه پنداری نجات یابد. جناب رییس جمهور در کنار این رویکرد مناسب باید مراقبت لازم در خصوص خطا در استنتاج علمی را نیز مدنظر داشته باشد تا به اسم تصمیمگیری مبتنی بر شواهد علمی شرایط را بدتر از گذشته نکند. جناب پزشکیان به نیکی میدانند که حتی بین دو نفر با یک تخصص و سطح تجربه ممکن است دو نسخه متفاوت برای حل یک مسئله توصیه شود که یکی کاملا شفا دهنده و حل کنند مشکل باشد و دیگری انحراف را تشدید و وضع را بدتر هم بکند. خطا در استنتاج چه به صورت تصادفی و چه نظام مند در بسیاری از تلاش های علمی بشر متداول است. حتی اگر فردی یا مستندی را که برای تصمیمگیری انتخاب میکنیم مشفق، دلسوز و وارسته از آلایشهای دنیا و حلاوت مدیریت و میز بدانیم (که متاسفانه در جامعه ما به شکلی معنادار کمیاب است!)، باز باید نگران این خطاها بود. عوامل متعددی ممکن است بر خطا در استنتاج علمی تأثیر بگذارند. بهطور کلی، عوامل زیر میتوانند در تولید خطاهای استنتاج علمی تأثیرگذار باشند:
۱. دادهها و اطلاعات ناقص، غلط و سوگرایانه: استنتاج علمی بر اساس دادههای موجود و مجموعهای از اطلاعات صورت میگیرد. اگر دادهها یا اطلاعات محدودیتهایی داشته باشند، میتواند منجر به استنتاج نادرست یا خطا شود.
۲. انحراف از روش علمی مناسب: استنتاج علمی باید بر اساس روشهای علمی صحیح و استاندارد صورت گیرد. اگر در روند استنتاج از روشهای ناصحیحی استفاده شود یا از معیارهای نامناسبی استفاده شود، ممکن است به خطاهای استنتاجی منجر شود.
۳. تأثیر تعصبات و گرایشات شخصی، حزبی، جناحی و ناشی از تعارض منافع: تعصبات شخصی و نظرات قبلی میتوانند تأثیر بسیاری بر استنتاج علمی داشته باشند. زیرا افراد ممکن است به نظرات و دلایلی که با باورها و خواستهای شخصیشان سازگارتر هستند، ترجیح دهند. این میتواند منجر به تحریف دادهها و استنتاجات نادرست شود.
۴. تأثیر عوامل و پیامدهای مادی یا سیاسی: در برخی موارد، ممکن است عوامل مادی یا سیاسی به استنتاج علمی تأثیر بگذارند. برخی از محققان ممکن است در برخورد با حقایقی که دلایلی مستقل و معتبر را نادیده میگیرند یا دادههایی را تحریف کنند تا به نتیجهای خاص برسند که با تجارب ماهانهای مطابقت داشته باشد.
۵. نادرستی تجزیه و تحلیل دادهها: اینکه چگونه دادهها تجزیه و تحلیل میشوند نقش مهمی در استنتاج علمی دارد. اگر دادهها به طور نادرست تفسیر شوند و از روشهای نامناسبی استفاده شود، ممکن است به نتایج نادرست و خطاهای استنتاجی منجر شود.
۶. ناپایداری و ناقصبودن آزمونها و مداخلات مناسب: زمانی که آزمایشها و کارآزمایی ها با شرایط نامناسبی یا در مجموعهای ناکافی انجام میشوند، ممکن است نتایج با واقعیتها و تعاملات واقعی دستخوش تضاد شوند. این مسئله میتواند به نتایج غلط و استنتاج نادرست منجر شود. ۷. عدم تطبیق یافتههای علمی با جامعهای که میخواهد از این مستندات علمی استفاده کند. ۸. اثربخشی ناکافی، عدم توجه به اولویتها، اسناد بالا دستی و انجام ناپذیری توصیههای علمی. تطبیق یافتههای علمی با مجموعه فرصتها. تهدیدها، نقاط قوت و ضعف هر جامعه نکته ای اساسی در بهره گیری مستندات علمی برای تصمیم گیری است. اگر این تطبیق به درستی و توسط کارشناسان خبره صورت نگیرد، میتواند موجب هدر رفت منابع جامعه و فرصت ها بشود. ۹. فراهم آوردن فضای نقد برای پالایش مستندات و پیشگیری از خطا در استنتاج یافته های علمی. ۱۰. تهیه برنامه عملیاتی و نقشه راه مناسب برای تصمیمگیری مبتنی بر شواهد علمی تا اطمینان یابیم این مستندات میتوانند برای سیاستگذاری و تصمیمگیری کم خطا کمک کننده باشد. بهطور کلی، علم مانند چاقویی دو لبه است که در صورت عدم استفاده درست از آن، نه تنها کمک کننده ممکن است نباشد، بلکه منجر به خسارات جبران ناپذیری به اسم علم بشود. خطاهای استنتاج علمی میتواند از همبستگی نامتعادل دادهها، آمار ناکافی، تعصب شخصی، تأثیرات سیاسی، استفاده از روشهای نامناسب و تأثیرات بزرگنمایی و موارد دیگر ریشهگانی داشته باشد. از این رو، تصمیم گیرندگان و مدیران باید در تحلیل دادهها، ارزیابی روشها و تشخیص تعصبات شخصی خود، آگاهی داشته باشند و از روشهایی استفاده کنند که خطاهای محتمل را کاهش دهند.
استاد اپیدمیولوژی، مدرس ارشد بین المللی