****

 گمان می کنم کانت بزرگ‌ترین فیلسوف دوران مدرن است. او اولین فیلسوفی است که عقلانیت انتقادی مدرن را در دو حوزه‌ی نظری و عملی بیان کرد، شرح داد و آن را در مقابل مراجع و اتوریته‌های بیرونی که هزار سال تاریک‌اندیشی را بر اروپا تحمیل کرده بود قرار داد و به روشنی تمایز عقل خود بنیاد انتقادی را از عقل ابزاری نشان داد. به عنوان مثال در زمینه عقل عملی می‌گوید؛ عقلی که به عنوان ابزار برای ارضای نیازهای محسوس مادی و غرایز به کار می‌رود موجب تمایز انسان از حیوان نیست. ولی عقلی که غایت برتری نظیر تشخیص خیر از شر ذاتی که فقط عقل محض به دور از تاثیر هر گونه مصلحت حسی حق داوری در مورد آن را دارد، شایسته‌ی تمایزگذاری انسان از حیوان است.

‌تا پیش از عصر روشنگری و دوران مدرن مفهوم عقلانیت انتقادی خودبنیاد ناشناخته بود. یک قوه فاهمه داریم و در عین حال به تبع موضوعات و نحوه کاربرد عقل، عقلانیت‌های گوناگون داریم. آنچه پیش از عصر روشنگری در مورد مفهوم عقلانیت وجود داشت، عقل ابزاری بود. عقل ابزاری منفعل و تابع مراجع اقتدار بیرونی است. مراجع اقتدار بیرونی متعدد و متکثر است. اما دو مرجع اقتدار بیرونی بسیار قدرتمند و تأثیرگذاری که تقلید و تبعیت و انفعال را ترویج و تحمیل می کنند، نهادهای دینی و سیاسی هستند که در برهه‌های تاریخی بسیاری همراه و همکار می‌شوند. مراجع اقتدار دینی قائل به منابع و مراجع معرفتی وحیانی مافوق عقل هستند که عقل به مثابه ابزار باید مفاهیم و مقاصد آن ها را دریابد تا بهتر اطاعت کند. هر چه عقل بیشتر در سدد انطباق خود با مراجع اقتدار بیرونی شود، بیشتر گرفتار تناقض ناعقلانیگری می‌شود. عقل ابزاری در این مفهوم بیشتر به هوش شبیه است.

در این مفهوم انسان تفاوت کیفی و مفهومی با سایر حیوانات ندارد، بلکه فقط به لحاظ کمّی، باهوش‌تر است. لذا عقل ابزاری منفعل که به تعبیر کانت فقط در حد ابزار برآوردن نیازهای محسوس مادی است، نمی‌تواند موجب تمایز انسان از حیوانات باشد. بهترین کاربرد عقل ابزاری، استفاده از آن به مثابه ابزار شناخت است. اگر چه منع‌های بیرونی مراجع مختلف موجب توقف آن می‌شده است، اما همین شناخت در انطباق با واقعیت در فرایند تکامل تاریخی بسیار صعب و سخت توانست علیرغم منع‌ها و موانع بیرونی مراجع اقتدار، موجب رهایی عقل و کشف مفهوم عقلانیت انتقادی خودبنیاد شود. هزار سال تاریک‌اندیشی قرون وسطای مسیحی و اعصار نوزایی و روشنگری و داستان کشفیات گالیله و کپلر و کپرنیک و محاکمه گالیله و در آتش افکندن جوردانو برونو و برخورد ادیان نهادینه شده تاریخی با نظریه تکامل داروین، نمونه‌هایی از راه دشوار تکامل عقلانی بشریت را به خوبی نشان می‌دهد. همراه با کشفیات بزرگ علمی، روش‌شناسی علمی و معرفت‌شناسی مدرن توسط فلاسفه بزرگی مثل جان لاک و هیوم و بیکن و دکارت و کانت موجب تغییر جهان‌بینی و کشف مفاهیم جدیدی از فلسفه و روش علمی و عقل انتقادی مدرن شد.  

این اکتشافات و تغییرات فکری و فلسفی موجب جنبش‌های جدیدی علیه سلطه مراجع بیرونی و استبداد دینی و سیاسی و ایجاد نظم و نظام‌های نوین دموکراتیکی شد که برای رهایی و آزادی عقلانیت و خردورزی انتقادی صورت گرفت. با کشف مفهوم عقل انتقادی خودبنیاد مدرن به تعبیر کانت انسان از صغارت فکری خود کرده خویش در اطاعت از مراجع اقتدار بیرونی آزاد شد و جرأت و جسارت اندیشیدن یافت. به این ترتیب با کشف مفهوم فلسفی عقلانیت انتقادی خودبنیاد، مفهوم مکمل و متمم آزادی خودبنیاد برای آزادی عقل و تحقق عقل آزاد کشف شد تا انسان خودبنیاد و خودمختار که از هر مرجع اقتداری آزاد است و خود خویشتن را رهبری می‌کند متحقق شود.

در ابتدای بحث ذکر شد که یک قوه عقلانی داریم و در عین حال متناسب موضوعات و کارکردها و کاربردهای آن عقلانیت‌های گوناگون داریم. کانت در یک تقسیم‌بندی کلی عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم می‌کند. در عقل نظری، دیگر عقل تنها ابزار شناخت نیست، بلکه شناخت علمی بدون عقل سالبه به انتفاع موضوع است. آغاز و انجام هر گونه شناختی، با هر روشی و از هر منبعی و سنجش انتقادی صحت و سقم آن تنها به واسطه عقل و بر مبنای قوای عقلانی ممکن و میسر است. لذا بدون عقلانیت هیچ معرفتی از هیچ منبعی، چه علوم تجربی، چه علوم وحیانی و شهودی و الهامی موضوعیت نخواهد داشت.

حصول معرفت و سنجش انتقادی و تائید و رد صحت و سقم آن منوط و متکی بر قوای عقلانی و خرد انتقادی خودبنیاد است. عقل به مفهوم خرد انتقادی خودبنیاد نه تنها تابع هیچ مرجع اقتدار بیرونی نیست و تنها تابع قواعد و قوانین منطقی درونی خویش است، بلکه خود مرجع و مبنا و معیار کسب معرفت و سنجش قبول و رد معارف است. در عقل عملی نیز عقل قابل تقلیل به ابزار برآوردن نیازهای محسوس مادی نیست. به تعبیر دیگر انسان تنها حیوان باهوش‌تر از سایر حیوانات نیست. بلکه عقل او معیار تمیز خیر و شر ذاتی و مبنای پذیرش خیر و رد شرور است.

216216"/>

رهایی از صغارت، و تاریک اندیشی / آزادی خود بنیاد مکمل و متمم عقل خودبنیاد است

با کشف مفهوم عقل انتقادی خودبنیاد مدرن به تعبیر کانت انسان از صغارت فکری خود کرده خویش در اطاعت از مراجع اقتدار بیرونی آزاد شد و جرأت و جسارت اندیشیدن یافت. به این ترتیب با کشف مفهوم فلسفی عقلانیت انتقادی خودبنیاد، مفهوم مکمل و متمم آزادی خودبنیاد برای آزادی عقل و تحقق عقل آزاد کشف شد تا انسان خودبنیاد و خودمختار که از هر مرجع اقتداری آزاد است و خود خویشتن را رهبری می‌کند متحقق شود.

رهایی از صغارت، و تاریک اندیشی / آزادی خود بنیاد مکمل و متمم عقل خودبنیاد است

گروه اندیشه: در خبرگزاری کتاب ایران، فرهاد همتی، به مناسبت زادروز ایمانوئل کانت، مقاله ای نگاشته تحت عنوان «بزرگترین فیلسوف دوران مدرن». تردید نیست که کانت در قله ای ایستاده که ملاکت و معیار اساسی از تمیز میان دوران تاریکی قرون میانه، و دوران روشنگری و شکل گیری عقل خود بنیاد است. از این رو هنوز شناخت کانت بسیار حائز اهمیت است. از این رو مطلب زیر به بررسی مفهوم عقلانیت انتقادی خودبنیاد از منظر ایمانوئل کانت می‌پردازد. نویسنده با تاکید بر تمایز قائل شدن کانت بین عقل نظری و عقل عملی، استدلال می‌کند که عقلانیت انتقادی خودبنیاد، که پس از عصر روشنگری کشف شد، انسان را از تبعیت منفعلانه از مراجع اقتدار بیرونی (به ویژه نهادهای دینی و سیاسی) رها ساخت و به او جرأت اندیشیدن مستقلانه داد. این نوع عقل، نه تنها ابزار شناخت نیست، بلکه مرجع و معیار سنجش صحت و سقم هرگونه معرفتی است. در حوزه عقل عملی نیز، عقل انسان صرفاً ابزاری برای ارضای غرایز نیست، بلکه مبنای تشخیص خیر و شر ذاتی است که انسان را از سایر حیوانات متمایز می‌کند. نویسنده تاکید می‌کند که بدون این عقلانیت انتقادی خودبنیاد، هیچ معرفتی موضوعیت نخواهد داشت و آزادی حقیقی انسان در گرو رهایی از سلطه مراجع بیرونی و پیروی از عقل مستقل خویش است. در محورهای مهم مطلب زیر شامل تقسیم‌بندی عقل از نظر کانت، تمایز عقلانیت انتقادی خودبنیاد از عقل ابزاری، نقش مراجع اقتدار بیرونی (دینی و سیاسی) در تاریک‌اندیشی، نقش فلاسفه روشنگری در کشف عقل انتقادی مدرن، آزادی انسان از صغارت فکری با کشف عقل انتقادی، عقل نظری به عنوان مرجع شناخت، عقل عملی به عنوان مبنای تشخیص خیر و شر ذاتی و ضرورت عقلانیت انتقادی خودبنیاد برای آزادی و خودمختاری انسان. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:

****

 گمان می کنم کانت بزرگ‌ترین فیلسوف دوران مدرن است. او اولین فیلسوفی است که عقلانیت انتقادی مدرن را در دو حوزه‌ی نظری و عملی بیان کرد، شرح داد و آن را در مقابل مراجع و اتوریته‌های بیرونی که هزار سال تاریک‌اندیشی را بر اروپا تحمیل کرده بود قرار داد و به روشنی تمایز عقل خود بنیاد انتقادی را از عقل ابزاری نشان داد. به عنوان مثال در زمینه عقل عملی می‌گوید؛ عقلی که به عنوان ابزار برای ارضای نیازهای محسوس مادی و غرایز به کار می‌رود موجب تمایز انسان از حیوان نیست. ولی عقلی که غایت برتری نظیر تشخیص خیر از شر ذاتی که فقط عقل محض به دور از تاثیر هر گونه مصلحت حسی حق داوری در مورد آن را دارد، شایسته‌ی تمایزگذاری انسان از حیوان است.

‌تا پیش از عصر روشنگری و دوران مدرن مفهوم عقلانیت انتقادی خودبنیاد ناشناخته بود. یک قوه فاهمه داریم و در عین حال به تبع موضوعات و نحوه کاربرد عقل، عقلانیت‌های گوناگون داریم. آنچه پیش از عصر روشنگری در مورد مفهوم عقلانیت وجود داشت، عقل ابزاری بود. عقل ابزاری منفعل و تابع مراجع اقتدار بیرونی است. مراجع اقتدار بیرونی متعدد و متکثر است. اما دو مرجع اقتدار بیرونی بسیار قدرتمند و تأثیرگذاری که تقلید و تبعیت و انفعال را ترویج و تحمیل می کنند، نهادهای دینی و سیاسی هستند که در برهه‌های تاریخی بسیاری همراه و همکار می‌شوند. مراجع اقتدار دینی قائل به منابع و مراجع معرفتی وحیانی مافوق عقل هستند که عقل به مثابه ابزار باید مفاهیم و مقاصد آن ها را دریابد تا بهتر اطاعت کند. هر چه عقل بیشتر در سدد انطباق خود با مراجع اقتدار بیرونی شود، بیشتر گرفتار تناقض ناعقلانیگری می‌شود. عقل ابزاری در این مفهوم بیشتر به هوش شبیه است.

در این مفهوم انسان تفاوت کیفی و مفهومی با سایر حیوانات ندارد، بلکه فقط به لحاظ کمّی، باهوش‌تر است. لذا عقل ابزاری منفعل که به تعبیر کانت فقط در حد ابزار برآوردن نیازهای محسوس مادی است، نمی‌تواند موجب تمایز انسان از حیوانات باشد. بهترین کاربرد عقل ابزاری، استفاده از آن به مثابه ابزار شناخت است. اگر چه منع‌های بیرونی مراجع مختلف موجب توقف آن می‌شده است، اما همین شناخت در انطباق با واقعیت در فرایند تکامل تاریخی بسیار صعب و سخت توانست علیرغم منع‌ها و موانع بیرونی مراجع اقتدار، موجب رهایی عقل و کشف مفهوم عقلانیت انتقادی خودبنیاد شود. هزار سال تاریک‌اندیشی قرون وسطای مسیحی و اعصار نوزایی و روشنگری و داستان کشفیات گالیله و کپلر و کپرنیک و محاکمه گالیله و در آتش افکندن جوردانو برونو و برخورد ادیان نهادینه شده تاریخی با نظریه تکامل داروین، نمونه‌هایی از راه دشوار تکامل عقلانی بشریت را به خوبی نشان می‌دهد. همراه با کشفیات بزرگ علمی، روش‌شناسی علمی و معرفت‌شناسی مدرن توسط فلاسفه بزرگی مثل جان لاک و هیوم و بیکن و دکارت و کانت موجب تغییر جهان‌بینی و کشف مفاهیم جدیدی از فلسفه و روش علمی و عقل انتقادی مدرن شد.  

این اکتشافات و تغییرات فکری و فلسفی موجب جنبش‌های جدیدی علیه سلطه مراجع بیرونی و استبداد دینی و سیاسی و ایجاد نظم و نظام‌های نوین دموکراتیکی شد که برای رهایی و آزادی عقلانیت و خردورزی انتقادی صورت گرفت. با کشف مفهوم عقل انتقادی خودبنیاد مدرن به تعبیر کانت انسان از صغارت فکری خود کرده خویش در اطاعت از مراجع اقتدار بیرونی آزاد شد و جرأت و جسارت اندیشیدن یافت. به این ترتیب با کشف مفهوم فلسفی عقلانیت انتقادی خودبنیاد، مفهوم مکمل و متمم آزادی خودبنیاد برای آزادی عقل و تحقق عقل آزاد کشف شد تا انسان خودبنیاد و خودمختار که از هر مرجع اقتداری آزاد است و خود خویشتن را رهبری می‌کند متحقق شود.

در ابتدای بحث ذکر شد که یک قوه عقلانی داریم و در عین حال متناسب موضوعات و کارکردها و کاربردهای آن عقلانیت‌های گوناگون داریم. کانت در یک تقسیم‌بندی کلی عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم می‌کند. در عقل نظری، دیگر عقل تنها ابزار شناخت نیست، بلکه شناخت علمی بدون عقل سالبه به انتفاع موضوع است. آغاز و انجام هر گونه شناختی، با هر روشی و از هر منبعی و سنجش انتقادی صحت و سقم آن تنها به واسطه عقل و بر مبنای قوای عقلانی ممکن و میسر است. لذا بدون عقلانیت هیچ معرفتی از هیچ منبعی، چه علوم تجربی، چه علوم وحیانی و شهودی و الهامی موضوعیت نخواهد داشت.

حصول معرفت و سنجش انتقادی و تائید و رد صحت و سقم آن منوط و متکی بر قوای عقلانی و خرد انتقادی خودبنیاد است. عقل به مفهوم خرد انتقادی خودبنیاد نه تنها تابع هیچ مرجع اقتدار بیرونی نیست و تنها تابع قواعد و قوانین منطقی درونی خویش است، بلکه خود مرجع و مبنا و معیار کسب معرفت و سنجش قبول و رد معارف است. در عقل عملی نیز عقل قابل تقلیل به ابزار برآوردن نیازهای محسوس مادی نیست. به تعبیر دیگر انسان تنها حیوان باهوش‌تر از سایر حیوانات نیست. بلکه عقل او معیار تمیز خیر و شر ذاتی و مبنای پذیرش خیر و رد شرور است.

216216

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *