چیگوزی اوبیوما اکنون استادیار دانشگاه نبراسکا لینکون امریکا در رشته ادبیات و نویسندگی خلاق است. نشریه نیویورک‌تایمز، اوبیوما را به عنوان میراث‌دار «چینوآ آچه‌به » -که معتبرترین نویسنده قاره آفریقا و بنیانگذار ادبیات آفریقایی در زبان انگلیسی به شمار می‌رود - معرفی کرده است.

دکتر امیرعلی نجومیان در وبیناری که با عنوان «نقد پسااستعماری و مطالعات ترجمه » در سال ۱۳۹۹ برگزار شد به مقاله‌ای از چینوا آچه‌به در کتاب مجموعه مقالات او با عنوان «صبح دیگری در روز خلقت» اشاره می‌کند. در این مقاله آچه‌به می‌پرسد:

«آیا یک نویسنده آفریقایی می‌تواند زبان انگلیسی را آنچنان فرا گیرد که در آن زبان، ادبیاتِ خلاق بنویسد؟»

او خود پاسخ می‌دهد:

«بله»

آچه‌به سپس تاکید می‌کند:

«آیا او مانند یک نویسنده بومی می‌تواند از زبان انگلیسی استفاده کند؟»

آچه‌به پاسخ می‌دهد: «امیداروم این‌گونه نباشد!»

کلید بحث آچه‌به رابطه بین ترجمه و اثر پسااستعماری است. اینکه آچه‌به امیدوار است نویسنده جامعه‌ی مستعمره آفریقایی مانند یک نویسنده بومی انگلیسی ننویسد، به این معناست که او از نویسنده‌ای سخن می‌گوید که علاوه بر زبان هژمونیک (انگلیسی) با زبان دیگری نیز سخن می‌گوید. او دارای دو زبان است (زبان مبداء و زبان مقصد) که همواره در حال ترجمه یکی به دیگری هستند. بنابراین نویسنده پسااستعماری مدام در حال ترجمه‌ای درونی با خودش است. این‌گونه است که اثر چنین نویسنده‌ای ممتازتر از آثار زبان مقصد خواهد شد. نویسنده‌ای که به تمام و کمال نمی‌تواند به زبان هژمونیک بنویسد، مدام چیزی به زبان هژمونیک اضافه می‌کند. این ارزش افزوده‌ی ظرفیت‌های زبان مبداء است. همین راز بقای اندیشه و زبان و فرهنگ است و اندیشه، زبان و فرهنگ همواره با وام‌گیری از اندیشه، زبان و فرهنگِ دیگری فربه می‌شوند.

از سوی دیگر بدیهی است که ترجمه تنها در زبان اتفاق نمی‌افتد بلکه ترجمه کنشی میان فرهنگی است و فرهنگ‌ها همواره در مناسبات با یکدیگر درگیر ترجمه یکدیگر هستند این درحالی است که نسبت میان فرهنگ‌ها هیچ گاه متقارن و هم‌وزن نیست. از این رو منِ مترجم باید در نظر داشته باشم که به هرحال زبان مبدا این اثر (زبان انگلیسی) از نظر تاریخ معاصر،  بر زبانِ مقصد در ترجمه (زبان فارسی) نوعی تاثیر هژمونیک دارد، بنابراین باید سعی کنم از این مشابهت در انتقال کنش‌های میان‌فرهنگی در اثر استفاده کنم.

در ترجمه کتاب «ارکستر اقلیت‌ها» نوشته جیگوزی اوبیوما نیز با تمام این پیچیدگی‌ها مواجه بودم. در این رمان ما با قهرمانی روبه‌رو هستیم که با نزدیکان خود به زبان ایبویی (زبان مردمان جنوب نیجریه) سخن می‌گوید، در محافل رسمی به زبان انگلیسی سلیس، در بازار (با وجود اقوام و زبان‌ها و خرده فرهنگ‌های مختلف یوروبایی، هوسایی و دیگران) با زبان پیجینگ  نیجریایی (که زبان انگلیسی من‌درآوردی در بین نیجریایی‌های بعد از استعمار است) سخن می‌گوید و مرتب در حال ترجمه خود و دیگری است. از این رو نقش زبان و استفاده از انواع سخنوری‌های مختلف در زبان انگلیسی (آن هم سخن‌گفتن‌هایی که در خود جوامع انگلیسی زبان مرسوم نیست) در این رمان از مشخصه‌های اصلی است. در ضمن این قهرمان در سفری به قبرس شمالی (بخش ترک‌نشین قبرس) با فرهنگ دیگری مواجه می‌شود. فرهنگی که زبان دیگری دارد و او را «دیگری» می‌بیند.

برای ترجمه‌ی این خصوصیات پسااستعماری، سعی کردم از ظرفیت‌های زبان فارسی استفاده کنم به طوریکه خواننده فارسی زبان نیز مانند خواننده انگلیسی زبان غریب بودن فرهنگ قهرمان داستان را حس کند و درک کند با جامعه‌ای متفاوت از جامعه خودش مواجه است و اینگونه به قول آچه‌به به زبان مبدا چیزی بیافزاید.  از این رو  گاهی محاوره، گاهی مخلوطی از پیجینگ نیجریایی و فارسی محاوره، گاهی مخلوطی از زبان ایبویی و فارسی سلیس به کار بردم و همچنین در بسیاری از جاها ترجیح دادم برای مشخص شدن سلطه زبان انگلیسی به عنوان زبان هژمونیک در نیجریه از ترجمه به فارسی اصطلاحات آشنا مانند «گودبای»، «اوکی»، «نو پربلم» و امثال آن اجتناب کنم.

در فضای قبرس نیز این را درنظر داشتم که ترکی حرف‌زدن نباید برای خواننده فارسی زبان آشنا به نظر برسد. چون شنیدن زبان ترکی برای راوی بسیار غریب است برعکس شنیدن زبان ترکی برای ما فارسی‌زبانان بسیار هم آشناست! از این رو ترجیح دادم مثلاً از تلفظ «عرپ» به جای «عرب» استفاده کنم همان‌طور که تلفظ این کلمه از سوی ترک‌زبانان قبرس به گوش یک غریبه «دیگری» همین‌گونه می‌آید. بدیهی است که همه این‌ها بدون استفاده از ظرفیت پانوشت برای متن مقدر نبود. و در این کار هم خسّت به خرج ندادم که امیدوارم بیشتر از مزاحمت در خواندن متن، به روانی روایت کمک کرده باشد.

لازم به توضیح است مراسم رونمایی از رمان «ارکستر اقلیت‌ها»، روز پنجشنبه ۲۲ شهریورماه در خانه موزه بتهون با سخنرانی اسدالله امرایی، کاوه فولادی نسب و شهاب الدین ساداتی برگزار می شود.

۲۴۳۵۷"/>

رمان پسااستعماری نیازمند ترجمه پسااستعماری است

«ارکستر اقلیت‌ها»، دومین و تازه‌ترین رمان چیگوزی اوبیوما است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است. روزنامه گاردین در نقدی بر این کتاب نوشت: «این رمان مانند رقصی مدرن در بستر کیهانشناسی از اودیسه تا ایبو است». و مجله فارن پالسی در سال ۲۰۱۵ نام اوبیوما را در بین ۱۰۰ متفکر جهانی جای داده است. هر دو رمان اوبیوما، «مرد ماهیگیر» (۲۰۱۵) و  «ارکستر اقلیت‌ها» (۲۰۱۹)، در زمان انتشارشان در فهرست جایزه بوکر جای گرفت و «ارکستر اقلیت‌ها» به فهرست نهایی جایزه من بوکر ۲۰۱۹ راه یافت و به سی زبان دنیا ترجمه شد.

رمان پسااستعماری نیازمند ترجمه پسااستعماری است

چیگوزی اوبیوما اکنون استادیار دانشگاه نبراسکا لینکون امریکا در رشته ادبیات و نویسندگی خلاق است. نشریه نیویورک‌تایمز، اوبیوما را به عنوان میراث‌دار «چینوآ آچه‌به » -که معتبرترین نویسنده قاره آفریقا و بنیانگذار ادبیات آفریقایی در زبان انگلیسی به شمار می‌رود – معرفی کرده است.

دکتر امیرعلی نجومیان در وبیناری که با عنوان «نقد پسااستعماری و مطالعات ترجمه » در سال ۱۳۹۹ برگزار شد به مقاله‌ای از چینوا آچه‌به در کتاب مجموعه مقالات او با عنوان «صبح دیگری در روز خلقت» اشاره می‌کند. در این مقاله آچه‌به می‌پرسد:

«آیا یک نویسنده آفریقایی می‌تواند زبان انگلیسی را آنچنان فرا گیرد که در آن زبان، ادبیاتِ خلاق بنویسد؟»

او خود پاسخ می‌دهد:

«بله»

آچه‌به سپس تاکید می‌کند:

«آیا او مانند یک نویسنده بومی می‌تواند از زبان انگلیسی استفاده کند؟»

آچه‌به پاسخ می‌دهد: «امیداروم این‌گونه نباشد!»

کلید بحث آچه‌به رابطه بین ترجمه و اثر پسااستعماری است. اینکه آچه‌به امیدوار است نویسنده جامعه‌ی مستعمره آفریقایی مانند یک نویسنده بومی انگلیسی ننویسد، به این معناست که او از نویسنده‌ای سخن می‌گوید که علاوه بر زبان هژمونیک (انگلیسی) با زبان دیگری نیز سخن می‌گوید. او دارای دو زبان است (زبان مبداء و زبان مقصد) که همواره در حال ترجمه یکی به دیگری هستند. بنابراین نویسنده پسااستعماری مدام در حال ترجمه‌ای درونی با خودش است. این‌گونه است که اثر چنین نویسنده‌ای ممتازتر از آثار زبان مقصد خواهد شد. نویسنده‌ای که به تمام و کمال نمی‌تواند به زبان هژمونیک بنویسد، مدام چیزی به زبان هژمونیک اضافه می‌کند. این ارزش افزوده‌ی ظرفیت‌های زبان مبداء است. همین راز بقای اندیشه و زبان و فرهنگ است و اندیشه، زبان و فرهنگ همواره با وام‌گیری از اندیشه، زبان و فرهنگِ دیگری فربه می‌شوند.

از سوی دیگر بدیهی است که ترجمه تنها در زبان اتفاق نمی‌افتد بلکه ترجمه کنشی میان فرهنگی است و فرهنگ‌ها همواره در مناسبات با یکدیگر درگیر ترجمه یکدیگر هستند این درحالی است که نسبت میان فرهنگ‌ها هیچ گاه متقارن و هم‌وزن نیست. از این رو منِ مترجم باید در نظر داشته باشم که به هرحال زبان مبدا این اثر (زبان انگلیسی) از نظر تاریخ معاصر،  بر زبانِ مقصد در ترجمه (زبان فارسی) نوعی تاثیر هژمونیک دارد، بنابراین باید سعی کنم از این مشابهت در انتقال کنش‌های میان‌فرهنگی در اثر استفاده کنم.

در ترجمه کتاب «ارکستر اقلیت‌ها» نوشته جیگوزی اوبیوما نیز با تمام این پیچیدگی‌ها مواجه بودم. در این رمان ما با قهرمانی روبه‌رو هستیم که با نزدیکان خود به زبان ایبویی (زبان مردمان جنوب نیجریه) سخن می‌گوید، در محافل رسمی به زبان انگلیسی سلیس، در بازار (با وجود اقوام و زبان‌ها و خرده فرهنگ‌های مختلف یوروبایی، هوسایی و دیگران) با زبان پیجینگ  نیجریایی (که زبان انگلیسی من‌درآوردی در بین نیجریایی‌های بعد از استعمار است) سخن می‌گوید و مرتب در حال ترجمه خود و دیگری است. از این رو نقش زبان و استفاده از انواع سخنوری‌های مختلف در زبان انگلیسی (آن هم سخن‌گفتن‌هایی که در خود جوامع انگلیسی زبان مرسوم نیست) در این رمان از مشخصه‌های اصلی است. در ضمن این قهرمان در سفری به قبرس شمالی (بخش ترک‌نشین قبرس) با فرهنگ دیگری مواجه می‌شود. فرهنگی که زبان دیگری دارد و او را «دیگری» می‌بیند.

برای ترجمه‌ی این خصوصیات پسااستعماری، سعی کردم از ظرفیت‌های زبان فارسی استفاده کنم به طوریکه خواننده فارسی زبان نیز مانند خواننده انگلیسی زبان غریب بودن فرهنگ قهرمان داستان را حس کند و درک کند با جامعه‌ای متفاوت از جامعه خودش مواجه است و اینگونه به قول آچه‌به به زبان مبدا چیزی بیافزاید.  از این رو  گاهی محاوره، گاهی مخلوطی از پیجینگ نیجریایی و فارسی محاوره، گاهی مخلوطی از زبان ایبویی و فارسی سلیس به کار بردم و همچنین در بسیاری از جاها ترجیح دادم برای مشخص شدن سلطه زبان انگلیسی به عنوان زبان هژمونیک در نیجریه از ترجمه به فارسی اصطلاحات آشنا مانند «گودبای»، «اوکی»، «نو پربلم» و امثال آن اجتناب کنم.

در فضای قبرس نیز این را درنظر داشتم که ترکی حرف‌زدن نباید برای خواننده فارسی زبان آشنا به نظر برسد. چون شنیدن زبان ترکی برای راوی بسیار غریب است برعکس شنیدن زبان ترکی برای ما فارسی‌زبانان بسیار هم آشناست! از این رو ترجیح دادم مثلاً از تلفظ «عرپ» به جای «عرب» استفاده کنم همان‌طور که تلفظ این کلمه از سوی ترک‌زبانان قبرس به گوش یک غریبه «دیگری» همین‌گونه می‌آید. بدیهی است که همه این‌ها بدون استفاده از ظرفیت پانوشت برای متن مقدر نبود. و در این کار هم خسّت به خرج ندادم که امیدوارم بیشتر از مزاحمت در خواندن متن، به روانی روایت کمک کرده باشد.

لازم به توضیح است مراسم رونمایی از رمان «ارکستر اقلیت‌ها»، روز پنجشنبه ۲۲ شهریورماه در خانه موزه بتهون با سخنرانی اسدالله امرایی، کاوه فولادی نسب و شهاب الدین ساداتی برگزار می شود.

۲۴۳۵۷

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *