در افغانستان نیز به زنان حق رای داده شده بود؛ همین افغانستانی که الان طالبانپروری کرده است. حاکمان و مشاوران و اعوان و انصارشان و مردم عامی خیال میکنند توسعه به فرامین مربوط است. اما توسعه نیازمند دگرگون کردن جهان اجتماعی از درون است؛ دگرگون کردن ژرف و بیبازگشت نگرشها، کنشها، مناسبات اجتماعی، نهادهای اجتماعی، و ارزشهای اجتماعی.
توسعه دگرشد جامعه است؛ دگرشد از نظر ویژگیهای اساسی سازنده اش. توسعه انتقال جامعه از شکلی به شکل دیگر است. چه زمانی توسعه رخ میدهد؟ وقتی که سنتی جای خود را به سنتی تازه بدهد. سنت به نظر جان بی. تامسون چهار وجه دارد: ۱. وجه هرمنوتیک: نحوهی اندیشیدن در بارهی عالم و آدم و نگریستن به عالم و آدم، ۲. وجه هویت: نحوهی تعریف کردن خود (من کیستم؟) بهلحاظ فردی و جمعی، ۳. وجه مشروعیت: من از چه نیرویی باید اطاعت کنم؟ و چرا؟ ۴. وجه هنجارین: چه کنشی مجاز و چه کنشی غیر مجاز است؟ کدام شیوهی زندهگی؟ چهگونه میتوان از یک سنت به سنتی دیگر گذر کرد؟ وقتی که آدمیان و روابط بینشان در این چهار وجه دگرگون شوند و صورتی دیگر به خود بگیرند. اما حاکمان و اغلب مردم فکر میکنند میتوان به نحو آمرانه جهان اجتماعی را تغییر داد و در مسیر توسعه حرکت داد. حاکمان افغانستان، پهلویهای اول و دوم، و بسیاری دیگر از حاکمان منطقه و جهان همینگونه میاندیشیدند و هنوز هم همینگونه میاندیشند؛ خام و ظاهربینانه. آنها توسعه را امری بخشنامهای میدیدند و میبینند. آنچه حاکمان از طریق مداخلات آمرانه در جهان میکنند و نیز بینشی را که بر اساس آن چنین میکنند، میتوان توسعهی بخشنامهای نامید؛ یا دقیقتر بگویم: تلقیی بخشنامهای از توسعه. نویسندهای ایرانی بخشی از اصلاحات رضا شاه را بهدرستی “اصلاحات خیاطصفتانه” نامیده بود (بنگرید به اثر چهار جلدیی آقای حمید نفیسی در بارهی تاریخ سینمای ایران، ج ۱)؛ دستوراتی که برای تغییر لباس داده شده بود و به خیاطان مربوط میشد! در افغانستان نیز به زنان حق رای داده شده بود؛ همین افغانستانی که الان طالبانپروری کرده است. حاکمان و مشاوران و اعوان و انصارشان و مردم عامی خیال میکنند توسعه به فرامین مربوط است. اما توسعه نیازمند دگرگون کردن جهان اجتماعی از درون است؛ دگرگون کردن ژرف و بیبازگشت نگرشها، کنشها، مناسبات اجتماعی، نهادهای اجتماعی، و ارزشهای اجتماعی. توسعه با بخشنامه و فرمان تحقق نمییابد. توسعه با عوض کردن لباس زنان و مردان رخ نمیدهد. باید قلوب و اذهان و مناسبات مردان و زنان را دگرگون کرد. توسعه میبایست در زمین جامعه ریشه بدواند و در سلوک و مناسبات مردم خود را نمایان سازد. اما توسعهی بخشنامهای با فرامین میآید و با فرامین میرود و گاه طومار فرماندهنده را نیز میپیچد و او را برای همیشه از صحنه خارج میکند؛ مثل آن بلایی که بر سر توسعهدهندهگان بخشنامهای در ایران و افغانستان آمد. اسم این رویداد را دیگر نمیتوان واژگون شدن جامعه و دوران نامید. چیزی واژگون نشده است بلکه نیروهای سازندهی جامعه، توسعهی بخشنامهای را پس زده اند. توسعه وقتی رخ میدهد که فرهنگ جامعه دگرگون گردد و گسستی تاریخی از رهگذر بیاعتبارشدگی تدریجی سنت رخ بدهد.
منبع: کانال نویسنده
216216