اصولا اتحاد اسلام تزی بود که در زمان سلطان عبدالحمید در آستانه فروپاشی عثمانی مطرح شد و از سوی وزارت خارجه و ارتش عثمانی به صورت مدام مطرح میشد. دعوت از سیدجمالالدیناسدآبادی به عثمانی که متهم ترور ناصرالدینشاه بود به همین دلیل صورت گرفت.
به گزارش کاویان گلد، «ادراک و چشمانداز ژئوپلیتیک ترکیه» نوشته حسین سیفالدینی از تازههای «شیرازه کتاب ما» که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. کتاب که حاصل رساله دکتری نگارنده در رشته جغرافیای سیاسی است، تحولات جدید ترکیه در حوزه سیاست خارجی که از آن با عنوان نوعثمانیگرایی یاد میشود، را مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد. در این میان، آنچه مورد توافق تمامی محققین و صاحبنظران است، اهمیت بالای این تغییرات وسیع و تأثیرات گوناگون آنها بر امور مختلف بوده و همین امر، کاوشی دقیق در مسائل این کشور را ضروری میسازد. حسین سیفالدینی در گفتوگو با ایبنا، زوایای گوناگون درک ژئوپلیتیک ترکیه و تأثیر آن بر سیاست قلمروسازی در محیط پیرامون را به بحث نشسته است.
قلمروسازی ژئوپلیتیکی به چه معناست؟ و آیا اهمیت آن برای ترکیه ناشی از تجربه شکست در جنگ جهانی اول و یا نمونه فروپاشی شوروی است؟
قلمروسازی ژئوپلیتیکی مفهومی است که در برابر قلمروسازی جغرافیایی به عنوان مفهومی دال بر ضمیمهسازی خاک در رویه کلاسیک آن مورد استفاده قرار میگیرد. در قلمروسازی ژئوپلیتیکی، خاک یک کشور دیگر به کشور نخست ضمیمه نمیشود، اما عملا به صورت دفاکتو تبدیل به حوزه نفوذ و کنشگری یک دولت دیگر میگردد.
پس از جنگ جهانی نخست، قلمروی عثمانی دچار انقباض و درنهایت براساس پیمان لوزان، یک کشور جدید به نام ترکیه در ۱۹۲۳ تاسیس شد. پس از جنگ جهانی دوم و فشارهای سیاسی استالین به ترکیه درخصوص تجدیدنظر در رژیم حقوقی تنگههای دریای سیاه و همچنین نیت شوروی برای بازپسگیری استانهای شرقی ترکیه که در ۱۹۲۰ طبق معاهده مسکو- قارص به عثمانی داده بود، ترکیه چارهای نداشت جز پیوستن به ناتو، چون کمونیسم یک تهدید نزدیک بود. در این برهه، دکترین سیاست خارجی سنتی ترکیه شکل گرفت که با شعار «صلح در میهن- صلح در جهان» فرموله میشد.