اگر پزشکیان انتخاب نشود، پیدایی چنین فرصت تا مدتها دیده نمیشود. زیرا از حرکات و سکنات رقیب وی، سیل «کلانتهدیدات» نو به گوش میرسد. در اینصورت، متأسفانه دستیابی به همین «خرده فرصت» برای «گذار مسالمتآمیز» دیر و دور و بسیار پرهزینه خواهد بود و شاید هم به نسلی وصال ندهد.
امیدوارم فرصتی شود که بحث و گفت وگوی سازنده دربارهی گذار به مردمسالاری مورد وفاق ملی به طور علمی و بر حسب تجربه های موفق جهانی در میان موافقان و مخالفان حکومت گشوده شود. اگر چنین شود، بر حسب تجربه های یونان، پرتقال، برزیل، کره جنوبی، شیلی و آرژانتین میتوان نشان داد که انتخاب پزشکیان میتواند یک «خرده فرصت» در فرآیند «گذار به مردم سالاری مورد وفاق ملی» باشد.
متأسفانه، حاکمان کمتر به این مهم توجه دارند، انگار با تکیه بر اقتدار خود، مخالفان را به چیزی نمیگیرند. این فاجعهی مقدر در کمین دارد، به ویژه آن که انتخابات دور اول نشانهای روشن از ادبار مردم به اقتدار بود. عدم مشارکت ولی، هم حاکمیت و زندگی مردم را بسیار پرهزینه میکند و سرانجام بسیار ناخوشی از فقر، فلاکت، تعارض و ستیز را به دنبال خواهد داشت. بر حاکمیت است که فقط باب تعامل ملی رابگشاید، هزینه ی این تعامل بسیار کمتر از عدم تعامل است. این را تجربه های ملتها نشان داده است.
باز هم متأسفانه در اظهارات طیف رنگانگ اپوزیسیون داخلی و خارجی فرآیند هوشمندانه گذار دیده نمیشود. واژه های پرمصرف شان «خیابان»، «تحریم»، «رفراندوم»، «حقوق بشر»، «آزادی»، «علیه اختلاس»، «علیه خالصسازی»، «علیه طالبانیگری» و «مقاومت مدنی» و مقولات همانند است. چنان که عیان است هر یک از این مقولات وزن و اهمیتی برای «گذار» دارد ولی دور تکرار پراکندهی این واژه ها نشان از بی سر و سامانی اپوزیسیون دارد و انسداد نظریه پردازی در آن مشهود است. در این میان بر سنت انقلابیگری، پنداشته می شود که کاربرد واژههای تند و تیز و ادبیات تهاجمی، برانگیزاننده و راهگشا است. آنچه در این کش و قوس فراموش میشود، «شدنی بودن»، «تحمل هزینهی ملی»، «امکان بقای یکپارچهی ایران کنونی» و ملاحظات همانند دیگر است. با «اعتراض» و «فرهنگ تند و تیز» میتوان «شورش» کرد، ولی نمیتوان «ساخت» و به «گذار مسالمت آمیز به مردم سالاری مورد وفاق ملی» دست یافت. در این بیبرنامگی و تند و تیزی نامرحلهمند و پراکنده، جای پای احساسات غیرعلمی را میتوان دید؛ فاجعه این است برخی به مشتی اعتراضات کلی، موردی، بیسر و سامان، برچسب علمی بودن میزنند؛ مصداق بارز «شبه علم» است.
اگر پزشکیان در دور دوم انتخاب شود و اگر و اگر حرکات و سکنات دولتاش با خردورزی حاصل از تجارب موفق جهانی آمیخته شود، ممکن است «خرده فرصت» و بارقه های باریک امید روی بنماید. اگر چنین شود، میتوان با تلفیق آن تجارب با مثبتات بازتاب عدممشارکت مردم در دور اول، باب گذار به سوی بهبودهای هوشمندانه را گشود. با تأسف بسیار باید گفت که به رغم رهنمودهای اندیشمندان دلسوز به دولت های خاتمی و روحانی، آن دو چنین نکردند. امید بر این که پزشکیان چنین کند.
اگر پزشکیان انتخاب نشود، پیدایی چنین فرصت تا مدتها دیده نمیشود. زیرا از حرکات و سکنات رقیب وی، سیل «کلانتهدیدات» نو به گوش میرسد. در اینصورت، متأسفانه دستیابی به همین «خرده فرصت» برای «گذار مسالمتآمیز» دیر و دور و بسیار پرهزینه خواهد بود و شاید هم به نسلی وصال ندهد.
بیشتر بخوانید:
راهحل نظریهپرداز توسعه دانشگاه جان هاپکینز برای تورم ایران
کسانی می خواهند گاو اردک بزاید
همه می بازیم با دروغ و فریب و بی انصافی
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است
استالین و پژوهش های جانبدارانه
شدنی بودن در چنبره ی تخیلات
چرا رای دهیم؟ به کی رأی میدهم؟
216216