خریداران ایرانی یک گنج در کیف دستی خود دارند و داخل آن را هم میبینند و بلافاصله قرارداد معامله را امضا میکنند و از کیف دستی خود بستههای اسکناس را بیرون میآورند و تحویل میدهند و پس از پرداخت تمامی پول خانه، هنوز هم مبلغ هنگفتی اسکناس در کیف باقی است
به گزارش کاویان گلد، در زمستان ۱۳۵۶ یکی از مجللترین شهرکهای آمریکا شاهد هجوم شماری از ایرانیان ثروتمند بود که بهسرعت خانههای گرانقیمت آن را میخریدند و میرفت که این شهرک چهرهای کاملا ایرانی به خود بگیرد. این شهرک در شمال سانفرانسیسکو یعنی اطراف پل معروف دروازه طلایی (Golden Gate Bridge) و در محلی که به نام «بلندیهای توت فرنگی» (Strawberry Hills) شهرت داشت، قرار گرفته بود و به خلیج کوچک ریچارد سون شهرت داشت.
بلندیهای توت فرنگی یک از زیباترین مناظر شهر مارین در سانفرانسیسکو است با چشماندازی دیدنی از بخش وسیعی از سانفرانسیکو و اقیانوس آرام.
در ادامه گزارش جواد میرکریمی خبرنگار روزنامه اطلاعات مستقر در آمریکا را درباره سیل خریداران ایرانی ویلاهای این شهرک در آن برهه میخوانید. گزارش او روز چهارنشبه دهم اسفند ۱۳۵۶ در صفحه ۱۲ روزنامه اطلاعات منتشر شد.
سیل خریدار
یک موسسه بانکی و مالی به نام «موسسه پسانداز و وام آمریکا» که گاهگاه دست به اجرای طرحهای ساختمانی نیز میزند، زمینهای این محل را خریداری و در آنجا اقدام به ساختن خانههای بسیار مجلل و مجهزی کرده است که از گرانترین خانههای مشابه در سراسر آمریکاست.
تعداد این خانهها جمعا بیش از یکصد دستگاه است که ساختمان برخی از آنها هنوز به پایان نرسیده و در دست تکمیل و تجهیز است. تاکنون بیش از یکسوم این خانهها که به اتمام رسیده تماما توسط ایرانیان خریداری شده است و برای بقیه نیز هر روز تعدادی مشتری تازه ایرانی از راه میرسد و قرارداد فروش منعقد میشود. قیمت هر دستگاه از این خانهها به نسبت نوع آن بین ۳۰۰ هزار تا ۴۰۰ هزار دلار است. در حالی که اگر نقشه مدرن و چگونگی تزئین و موقع محلی آنها نادیده گرفته شود بهای خانههای مشابه آن با همان مقدار زمین و همان تعداد اتاق در سایر نواحی حوزه خلیج سانفرانسیکو و حتی در بهترین محلات مسکونی در حدود نصف این مبلغ و در پارهای از موارد از این هم کمتر است.
باید در نظر داشت که در آمریکا به خلاف آنچه که مشهور است پول از پارو بالا نمیرود. تعداد ثروتمندان چندان زیاد نیست، به همین خاطر غیر از معدودی سرمایهدار سایر مردم که اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل میدهند، صاحب چنین پولهایی نیستند، کما اینکه معامله خانه در این کشور معمولا به صورت نقد انجام نمیشود و حتی اگر مورد معامله یک خانه پنجاه هزار دلاری هم باشد خریدار مبالغ مختصری از آن را نقدا میپردازد و بقیه را از بانک وام میگیرد و به اقساط طولانی مستهلک میکند. به همین دلیل مهمترین رقم درآمد بانکها و موسسات مالی فراوانی که فقط به همین منظور تاسیس شده است از محل بهره همین وامهای خانه و محل کسب و سایر ضروریات است. تا جایی که اگر مثلا کسی بهناگهان صاحب مبلغی پول غیرمنتظره بشود و بخواهد بقیه بدهی خود به بانک را بپردازد و خانه یا سایر متعلقاتش را از رهن آزاد کند با موانع متعددی روبهرو میشود. ازجمله اینکه باید بابت پرداخت نقدی اقساط باقیمانده به بانک جریمه سنگین بدهد.
بدیهی است که این رویه به همان اندازه که مورد علاقه بانکها و موسسات مالی است برای فروشندگان املاک موجب دردسر و تضییع وقت است؛ زیرا پس از آنکه روی خرید توافق به عمل آمد و بیعانه پرداخت شد خریدار باید دنبال وام بدود که این امر به طور معمول یکی دو ماه طول میکشد و تازه این در صورتی است که شرایط فراهم باشد. ازجمله مشکلات این است که بانکها خود ملک را به عنوان وثیقه قبول ندارند و بنابراین وامخواه باید به بانک ثابت کند که ماهانه چند برابر قسطی که باید بپردازد درآمد دارد و در غیر این صورت گرفتن وام برای او مقدور نیست، به همین جهت یک خانواده با درآمد پایینتر از حد متوسط و بدون پسانداز قابل ملاحظهای که تمام یا قسمت اعظم بهای خانه مورد نظر را تامین کند نباید فکر صاحبخانه شدن را در سر بپروراند، بدین لحاظ هرگاه عدهای ایرانی در محلی شروع به خرید خانه میکنند وضعی غیرعادی به وجود میآید و هیجان فراوانی بر فروشندگان و سایر کسانی که به نحوی از انحا با این امر ارتباط دارند حکمفرما میشود؛ زیرا ایرانیان معمولا تمامی بهای خانه را نقدا میپردازند و این موضوع موجب میشود که معامله بسیار راحت و سریع و بیدردسر انجام بگیرد و فروشندگان و واسطهها نیز خیلی زود و آسان به پول خود برسند.