به گزارش کاویان گلد، روز یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ درست یازده روز پس از ترور رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت با گلوله خلیل طهماسبی از اعضای فداییان اسلام، به عکاسان جراید اجازه داده شد که به اداره آگاهی بیایند و از متهم عکس بگیرند. گزارش عکاس مجله اطلاعات هفتگی را از این رویداد که دوم فروردین ۱۳۳۰ در مجله یادشده منتشر شد در پی می‌خوانیم:

روز یکشنبه این هفته برای اولین مرتبه به چند نفر از عکاس روزنامه‌های تهران اجازه دادند که در اتاق یکی از معاونین اداره آگاهی، چند عکس از خلیل طهماسبی بردارند. من اولین عکاسی بودم که وارد اتاق شدم. خلیل روی یک صندلی بزرگ، در گوشه اتاق نشسته بود، دست‌هایش را روی دسته‌های صندلی گذاشته بود، سرش را به زیر انداخته و حاشیه قالی کف اتاق را نگاه می‌کرد.

وقتی که ما وارد شدیم، تا چند لحظه همان‌طور به زمین نگاه می‌کرد. بعد ناگهان سرش را برداشت و خیره به دوربین عکاسی نگریست، سپس چشمش را از دوربین برداشت و به صورت ما دوخت.

پاهایش را خیلی گشاد و دور از هم روی زمین گذاشته بود. پای راستش را گاهی تکان می‌داد. در همان حال، پشت سر هم دو عکس از او برداشتم. خلیل همچنان جدی و محکم نشسته بود. وقتی که خواستم عکس سوم را بردارم، لبخندی زد و پای راستش را بلند کرد و روی پای چپ گذاشت. شلوارش که تا آن موقع روی پوتین‌هایش را پوشانیده بود به کناری رفت. بند پوتین‌هایش را نبسته بود. جورابش دودی‌رنگ و نخی بود. پوتین‌هایش مشکی بود. به پاشنه‌هایش لاستیک زده بودند. کتش قهوه‌ای راه‌راه بود. تکمه وسطی بالا و پایین آن را انداخته بود. تکمه وسطی آن در کشمکش مسجد شاه افتاده و جای آن قلاب‌کن شده بود. شلواری تقریبا آبی‌رنگ به پا داشت. روی یقه طرف راست کتش چند لکه خون خشکیده بود. روی شلوارش هم جای چند لکه خون دیده می‌شد. زیر کت یک پیراهن خاکستری پنبه‌ای که در طرف راست تکمه می‌خورد به تن داشت و زیر آن پیراهن سفید راه‌راهی پوشیده بود. پیراهنش یقه‌برگردان داشت و روی یقه و پیش‌سینه آن خونی بود."/>

در دیدار خبرنگاران با ضارب رزم‌آرا چه گذشت؟

روی یقه طرف راست کتش چند لکه خون خشکیده بود. روی شلوارش هم جای چند لکه خون دیده می‌شد. زیر کت یک پیراهن خاکستری پنبه‌ای که در طرف راست تکمه می‌خورد.

در دیدار خبرنگاران با ضارب رزم‌آرا چه گذشت؟

به گزارش کاویان گلد، روز یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ درست یازده روز پس از ترور رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت با گلوله خلیل طهماسبی از اعضای فداییان اسلام، به عکاسان جراید اجازه داده شد که به اداره آگاهی بیایند و از متهم عکس بگیرند. گزارش عکاس مجله اطلاعات هفتگی را از این رویداد که دوم فروردین ۱۳۳۰ در مجله یادشده منتشر شد در پی می‌خوانیم:

روز یکشنبه این هفته برای اولین مرتبه به چند نفر از عکاس روزنامه‌های تهران اجازه دادند که در اتاق یکی از معاونین اداره آگاهی، چند عکس از خلیل طهماسبی بردارند. من اولین عکاسی بودم که وارد اتاق شدم. خلیل روی یک صندلی بزرگ، در گوشه اتاق نشسته بود، دست‌هایش را روی دسته‌های صندلی گذاشته بود، سرش را به زیر انداخته و حاشیه قالی کف اتاق را نگاه می‌کرد.

وقتی که ما وارد شدیم، تا چند لحظه همان‌طور به زمین نگاه می‌کرد. بعد ناگهان سرش را برداشت و خیره به دوربین عکاسی نگریست، سپس چشمش را از دوربین برداشت و به صورت ما دوخت.

پاهایش را خیلی گشاد و دور از هم روی زمین گذاشته بود. پای راستش را گاهی تکان می‌داد. در همان حال، پشت سر هم دو عکس از او برداشتم. خلیل همچنان جدی و محکم نشسته بود. وقتی که خواستم عکس سوم را بردارم، لبخندی زد و پای راستش را بلند کرد و روی پای چپ گذاشت. شلوارش که تا آن موقع روی پوتین‌هایش را پوشانیده بود به کناری رفت. بند پوتین‌هایش را نبسته بود. جورابش دودی‌رنگ و نخی بود. پوتین‌هایش مشکی بود. به پاشنه‌هایش لاستیک زده بودند. کتش قهوه‌ای راه‌راه بود. تکمه وسطی بالا و پایین آن را انداخته بود. تکمه وسطی آن در کشمکش مسجد شاه افتاده و جای آن قلاب‌کن شده بود. شلواری تقریبا آبی‌رنگ به پا داشت. روی یقه طرف راست کتش چند لکه خون خشکیده بود. روی شلوارش هم جای چند لکه خون دیده می‌شد. زیر کت یک پیراهن خاکستری پنبه‌ای که در طرف راست تکمه می‌خورد به تن داشت و زیر آن پیراهن سفید راه‌راهی پوشیده بود. پیراهنش یقه‌برگردان داشت و روی یقه و پیش‌سینه آن خونی بود.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *