به گزارش کاویان گلد، در بیست‌وهشت کیلومتری شمال غربی گرگان، روستایی به نام «زیارت» قرار دارد که در دهه پنجاه حکومت آن در دست زن‌های دهکده بود. مردهای این دهکده به جای آن که در مزرعه و صحرا کار کنند، چپق می‌کشیدند و گاه برای تفریح به شکار می‌رفتند و در عوض زن‌هایش در بیابان و کشتزار و آغل عرق می‌ریختند و نان شوهر و بچه‌های‌شان را درمی‌آوردند!

دورنمای امروزی دهکده زیارت

در اواخر اردیبهشت ۱۳۵۲ فرامرز جودت خبرنگار مجله سپید و سیاه به همراه بیژن بنی‌احمد که وصف زندگی متفاوت در این روستا را شنیده بودند، خود گیوه‌ها را ورکشیده و روانه آن‌جا شدند تا از نزدیک گزارشی از این زیست متفاوت تهیه کنند. در اداه گزارش خواندنی آنان را که به تاریخ یکم خرداد ۵۲ در «سپید و سیاه» منتشر شد، می‌خوانیم:

با آن‌که فاصله‌اش تا گرگان بیش از بیست و هشت کیلومتر نیست اما چون راه درست و حسابی ندارد آدم باید حتما با اسب و قاطر یا پای پیاده خودش را به آن‌جا برساند.

صبح زود به راه افتادیم و راه‌روی ما تا ظهر طول کشید. راه تمام جنگل و کوهستان بود. ساعتی از ظهر گذشته بود که منظره سر و کله کوهپایه زیارت از دور پیدا شد.

در ابتدای کوهپایه از اسب پیاده شدیم از کوچه پس‌کوچه‌ها گذشتیم تا به خانه‌ای که راهنمای‌مان قرار بود ما را به آن‌جا ببرد برسیم. البته ناگفته نماند که راهنمای ما از مردم همین کوهپایه و از خانواده کدخدای سابق ده بود.

"/>

در دهه پنجاه زن‌ها بر این روستا حکومت می‌کردند!/ نرخ مهریه ثابت بود و هیچ‌کس طلاق نمی‌گرفت

شما اگر در این کوهپایه زنی را دیدید که مشغول هیزم‌شکنی است نباید حیرت کنید زیراکه این کار تمامی زن‌ها و دخترهای جوان زیارت است، یا اگر زنی را دیدید که سرگرم بنایی و خانه‌سازی و نقاشی است باز هم حیرت نکنید زیراکه در زیارت این قبیل کارها کار زن‌هاست.

در دهه پنجاه زن‌ها بر این روستا حکومت می‌کردند!/ نرخ مهریه ثابت بود و هیچ‌کس طلاق نمی‌گرفت

به گزارش کاویان گلد، در بیست‌وهشت کیلومتری شمال غربی گرگان، روستایی به نام «زیارت» قرار دارد که در دهه پنجاه حکومت آن در دست زن‌های دهکده بود. مردهای این دهکده به جای آن که در مزرعه و صحرا کار کنند، چپق می‌کشیدند و گاه برای تفریح به شکار می‌رفتند و در عوض زن‌هایش در بیابان و کشتزار و آغل عرق می‌ریختند و نان شوهر و بچه‌های‌شان را درمی‌آوردند!

دورنمای امروزی دهکده زیارت

در اواخر اردیبهشت ۱۳۵۲ فرامرز جودت خبرنگار مجله سپید و سیاه به همراه بیژن بنی‌احمد که وصف زندگی متفاوت در این روستا را شنیده بودند، خود گیوه‌ها را ورکشیده و روانه آن‌جا شدند تا از نزدیک گزارشی از این زیست متفاوت تهیه کنند. در اداه گزارش خواندنی آنان را که به تاریخ یکم خرداد ۵۲ در «سپید و سیاه» منتشر شد، می‌خوانیم:

با آن‌که فاصله‌اش تا گرگان بیش از بیست و هشت کیلومتر نیست اما چون راه درست و حسابی ندارد آدم باید حتما با اسب و قاطر یا پای پیاده خودش را به آن‌جا برساند.

صبح زود به راه افتادیم و راه‌روی ما تا ظهر طول کشید. راه تمام جنگل و کوهستان بود. ساعتی از ظهر گذشته بود که منظره سر و کله کوهپایه زیارت از دور پیدا شد.

در ابتدای کوهپایه از اسب پیاده شدیم از کوچه پس‌کوچه‌ها گذشتیم تا به خانه‌ای که راهنمای‌مان قرار بود ما را به آن‌جا ببرد برسیم. البته ناگفته نماند که راهنمای ما از مردم همین کوهپایه و از خانواده کدخدای سابق ده بود.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *