توهین های پی در پی تلویزیون به مسعود پزشکیان داد طرفداران رئیس جمهور را درآورده. حق هم دارند. نامردی است. با رسانه ای که پول مردم بی پناه را به جیب می زند و سال به سال به بودجه هنگفتش افزوده می شود و روز به روز از مخاطبانش کاسته می شود، به تنها نماد مردم سالاری حمله کردن عین ناجوانمردی است. اما چه توقعی است؟
اول این که اقتضای طبیعتش این است. دوم این که از کوزه همان برون تراود که در اوست. سوم این که از کسانی که خدا و پیغمبر و شهدا و امامان و همه مقدسات را خرج کردند تا به پیروزی برسند اما نرسیدند چه توقعی می توان داشت؟ در یک کلام: اگر تلویزیون چنین نکند باید تعجب کرد. مثلا توقع داشتید به یاری دولت بشتابد و از رای مردم پاسداری کند و به پایداری چی ها تذکر بدهد که دشمنی را کنار بگذارند و به فکر منافع ملی باشند؟ هرچه قدر رای رئیس جمهور بالاتر، میزان عداوت و خصومت با او بیشتر. تازه شانس آوردیم انتخابات گذشته با مشارکت بالا برگزار نشد و مسعود پزشکیان به اندازه خاتمی و روحانی رای نیاورد. اگر پزشکیان با رای بالای بیست میلیون به پاستور راه پیدا می کرد احتمالا الان گاندوی دو و سه هم ساخته شده بود و کار به فحش ناموسی هم کشیده می شد. با این حال من اصلا از این وضعیت ناراحت نیستم. البته برای این که تناقض هایشان را به رخشان بکشید و به آن ها یادآوری کنید تا چه میزان از بدیهیات اخلاقی و رعایت قواعد سیاسی پرتند مخالف نیستم اما ناراحت نشوید. واقعا جای ناراحتی ندارد. به چند دلیل. اول آن که تا وقتی که تلویزیون به کسی بد و بیراه می گوید یقین داشته باشید طرف هنوز محبوب است. نگران وقتی باشید که تلویزیون دیگر بد و بیراه به پزشکیان نگوید و یا درباره او سکوت کند و یا خدای ناکرده شروع به تعریف و تمجید از پزشکیان کند. آن وقت واقعا جای نگرانی دارد.
تلویزیون دشمن رسمی همه کسانی است که به هر دلیلی در میان بخش قابل توجهی از مردم جایگاه ویژه ای دارند. گفتم بخش قابل توجهی از مردم تا خودارزشی پندارها نگویند چرا به نمایندگی از همه مردم حرف می زنی؟ کمی دقت کنید. از هنرمند گرفته تا سیاستمدار و فوتبالیست و گزارشگرِ خود تلویزیون اگر اندکی بیش از اندازه معینی که حضرات تعیین کرده اند اسم و رسمی بهم بزنند و محبوب قلب ها شوند از گزند صدا و سیما در امان نخواهند بود. هنرمند و سیاستمدار و فوتبالیست و پزشک و استاد دانشگاه و گزارشگر و آخوند و مجری و کارشناس تا وقتی حرمت دارند که طرفداران محدودی داشته باشند و در این میان اولویت با آن هایی است که دست کم از حیث ظاهر مقبولیت چندانی نداشته باشند. یعنی آن هایی که صدای نخراشیده و سیمایی نتراشیده دارند در اولویت قرار دارند. این را خیلی جدی عرض می کنم. قصد تحقیر و تخفیف کسی را هم ندارم. خودتان به مجریان محبوب تلویزیون و کارشناسان دائمی این سازمان عریض و طویلِ پُر خرج نظری بیفکنید گفته بنده را تصدیق می فرمایید.
به همین دلیلی که عرض کردم هیچ دَیّاری به اندازه صدا و سیما نمی تواند برای شما محبوبیت به ارمغان بیاورد. یک لقمه بخورید و صدهزار بار خدا را شکر کنید که چنین نعمتی را به شما ارزانی داشته. در کدام انتخابات صدا و سیما توانسته با حمایت از کسی سبب پیروزی او را فراهم آورد؟ بخش قابل توجهی نگاه می کنند صدا و سیما به چه کسی متمایل است تا از او دوری جویند و با چه کسی عناد دارد تا به او نزدیک شوند. چنین مُبلّغِ بی جیره و مواجبی را از دست ندهید که اگر خدای ناکرده ترک این رفتارهای ناپسند کند با ملیون ها دلار و استخدام صدها دستگاه تبلیغاتی نمی توانید جای او را پُر کنید. از همه این ها گذشته معتقدم صدا و سیما کار خیلی بدی نمی کند. نقد رئیس جمهور و حتی بد و بیراه گفتن به او هیچ عیب و ایرادی ندارد. منتهی بدی این جماعت این است که فقط با رئیس جمهوری که مورد علاقه آن ها نیست چنین رفتاری را پیشه می کنند. باید همین رویه را تایید کرد و از آن ها خواست درباره رئیس مجلس و قوه قضائیه هم چنین کنند. باید به آن ها فهماند: گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هرآن چه هست گیرند. نمی شود دموکراسی را فقط در یک مورد اعمال کرد. اگر قرار است بازی کنیم باید بدانیم هر بازی ای قواعدی دارد و همه بازی ها علاوه بر اشکنک، سَر شِکستنک هم دارد. حالا که قرار است عده ای علنا شرمساری شان را بابت داشتن چنین رئیس جمهوری از تلویزیون اعلام کنند ما هم باید دست کم بتوانیم شرمساری و حتی نفرتمان را بابت تکیه زدن چنین مدیرانی بر اریکه سازمان صدا و سیما اعلام کنیم. کسی هم حق شکایت و این مسخره بازی ها را ندارد.