زینب اسماعیلی: وقتی تحولات منطقه را از دریچه نقشی که اسراییل ایفا می‌کند، ببینیم مسایل پیچیدگی بیشتری پیدا می‌کند. تحولات سوریه یکی از این‌هاست که بخش زیادی از توان دیپلماسی کشور را به خود معطوف کرده‌است. اگرچه هیات تحریرالشام تقریبا به آسانی به دمشق رسید، اما تحولات چندماه اخیر نشان می‌دهد راه پیش‌رو برای مدیریت کشور  چندان آسان نیست. آن‌هم کشوری مانند سوریه که در هر سو با چالشی مواجه است. 

با سیدهادی برهانی، استاد مطالعات اسراییل در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران به وضعیت پیش روی رابطه ایران و سوریه پرداختیم. او معتقد است در طراحی رابطه با تیم جدید وضعیت به مراتب مناسب‌تر از دوران اسد است. هم در گرایش اسلامی تیم تحریرالشام و هم در نگاهشان نسبت به حماس و جبهه مقاومت.  

اما برهانی به شدت نگران اشتباهات تاکتیکی است که در مواجهه با سوریه و ترکیه انجام می‌گیرد و هشدار می‌دهد که این گونه آتش افروزی‌ها می‌تواند در تل‌آویو طراحی شده‌باشد. 

این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید: 

رابطه با سوریه در دامن ایدئولوژی افتاد

فکر می‌کنم اغراق نباشد اگر بگوییم یکی از مهم‌ترین حوادثی که در سال ۱۴۰۳ پشت سر گذاشتیم، سقوط دولت اسد در سوریه و خروج نیروهای ایران بود و به نحوی پایانی بر نقش‌آفرینی ایران در تحولات سوریه بود که در بیش از یک‌دهه گذشته اوج گرفته‌بود. اساسا صحنه سوریه را چطور تحلیل می‌کنید؟ غیر از نکاتی که درمورد پاشنه آشیل خاندان اسد و دولت بشار گفته‌شده، صحنه سوریه و بازی بازیگران اطرافش را چطور می‌بینید؟

نظام اسد در سوریه در دهه‌های اخیر به ویژه بعد از بهار عربی، دچار چالش و فرسایش شد. البته این نظام از قبل هم مشکلات جدی داشت. ولی در بهار عربی این موضوع تشدید شد. نظام اسد، حکومت یک اقلیت بر اکثریت بود. اقلیت علوی بر کشور حاکم بودند و اکثریت سنی از این مسئله بسیار ناراضی بودند. این نظام یک نظام دمکراتیک نبود. یک دیکتاتوری بود که از طریق سرکوب مردم ادامه حیات می‌داد و همچنین تبدیل به یک نظام فاسد هم شده بود که فساد در عمق آن رسوخ کرده بود. اما واقعیت این است که در بین کشورهای دنیا، هیچ کشوری شرایط ایده‌آلی ندارد و ما به عنوان جمهوری اسلامی یا هر نظام دیگری در عالم، باید با این واقعیت‌ها که در جهان وجود دارد کار کنیم. برخی‌ دیکتاتوری‌شان بیشتر یا کمتر است و برخی‌ دمکراسی بیشتر یا کمتری دارند.

جمهوری اسلامی ایران به چند دلیل رابطه ویژه‌ای با سوریه برقرار کرده بود. در جنگ با عراق، سوریه کنار ما ایستاد و بعد هم به دلیل بحث حزب‌الله که سوریه به ما اجازه می‌داد از طریق خاکش با حزب‌الله ارتباط داشته  و از آن حمایت کنیم. با سوریه یک رابطه ویژه‌ای داشتیم که این رابطه ویژه متاسفانه در دامن ایدئولوژی افتاد و شکلی از یک تقدس هم به خود گرفت. در این شرایط، ما نقاط ضعف حکومت سوریه را نمی‌دیدیم. درحالی‌که ناظران بی‌طرف می‌گفتند که این رژیم فاسد دارد مشروعیت و مقبولیت خود را از دست می‌دهد و به طرف فروپاشی حرکت می‌کند."/>

درگیری ایران با سوریه و ترکیه ره به ترکستان است/ ایران می‌تواند با محور اخوانی کار کند/ به دست خودمان آب به آسیاب اسرائیل نریزیم

سید هادی برهانی، استاد دانشکده مطالعات جهان می‌گوید: در ایران نیروهایی هستند که به دلایل واقعی و قابل فهم با حکومت جدید دمشق مخالفت می کنند اما داستان محدود به اینها نیست. من در ایجاد اختلاف میان تهران و دمشق و آنکارا نوعی آتش افروزی می بینم که بعید می دانم ریشه آن در تل آویو نباشد. متاسفانه دهه هاست اسرائیل ما را در منطقه بازی می دهد و به جان هم می اندازد و خود در گوشه ای نشسته و استفاده آن را می برد. نابود شدن سوریه و ایران و ترکیه همه و همه به نفع اسرائیل است و ما متاسفانه به دست خودمان آب به آسیاب اسرائیل می ریزیم. واقعا شرایط خطرناکی است.

درگیری ایران با سوریه و ترکیه ره به ترکستان است/ ایران می‌تواند با محور اخوانی کار کند/ به دست خودمان آب به آسیاب اسرائیل نریزیم

زینب اسماعیلی: وقتی تحولات منطقه را از دریچه نقشی که اسراییل ایفا می‌کند، ببینیم مسایل پیچیدگی بیشتری پیدا می‌کند. تحولات سوریه یکی از این‌هاست که بخش زیادی از توان دیپلماسی کشور را به خود معطوف کرده‌است. اگرچه هیات تحریرالشام تقریبا به آسانی به دمشق رسید، اما تحولات چندماه اخیر نشان می‌دهد راه پیش‌رو برای مدیریت کشور  چندان آسان نیست. آن‌هم کشوری مانند سوریه که در هر سو با چالشی مواجه است. 

با سیدهادی برهانی، استاد مطالعات اسراییل در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران به وضعیت پیش روی رابطه ایران و سوریه پرداختیم. او معتقد است در طراحی رابطه با تیم جدید وضعیت به مراتب مناسب‌تر از دوران اسد است. هم در گرایش اسلامی تیم تحریرالشام و هم در نگاهشان نسبت به حماس و جبهه مقاومت.  

اما برهانی به شدت نگران اشتباهات تاکتیکی است که در مواجهه با سوریه و ترکیه انجام می‌گیرد و هشدار می‌دهد که این گونه آتش افروزی‌ها می‌تواند در تل‌آویو طراحی شده‌باشد. 

این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید: 

رابطه با سوریه در دامن ایدئولوژی افتاد

فکر می‌کنم اغراق نباشد اگر بگوییم یکی از مهم‌ترین حوادثی که در سال ۱۴۰۳ پشت سر گذاشتیم، سقوط دولت اسد در سوریه و خروج نیروهای ایران بود و به نحوی پایانی بر نقش‌آفرینی ایران در تحولات سوریه بود که در بیش از یک‌دهه گذشته اوج گرفته‌بود. اساسا صحنه سوریه را چطور تحلیل می‌کنید؟ غیر از نکاتی که درمورد پاشنه آشیل خاندان اسد و دولت بشار گفته‌شده، صحنه سوریه و بازی بازیگران اطرافش را چطور می‌بینید؟

نظام اسد در سوریه در دهه‌های اخیر به ویژه بعد از بهار عربی، دچار چالش و فرسایش شد. البته این نظام از قبل هم مشکلات جدی داشت. ولی در بهار عربی این موضوع تشدید شد. نظام اسد، حکومت یک اقلیت بر اکثریت بود. اقلیت علوی بر کشور حاکم بودند و اکثریت سنی از این مسئله بسیار ناراضی بودند. این نظام یک نظام دمکراتیک نبود. یک دیکتاتوری بود که از طریق سرکوب مردم ادامه حیات می‌داد و همچنین تبدیل به یک نظام فاسد هم شده بود که فساد در عمق آن رسوخ کرده بود. اما واقعیت این است که در بین کشورهای دنیا، هیچ کشوری شرایط ایده‌آلی ندارد و ما به عنوان جمهوری اسلامی یا هر نظام دیگری در عالم، باید با این واقعیت‌ها که در جهان وجود دارد کار کنیم. برخی‌ دیکتاتوری‌شان بیشتر یا کمتر است و برخی‌ دمکراسی بیشتر یا کمتری دارند.

جمهوری اسلامی ایران به چند دلیل رابطه ویژه‌ای با سوریه برقرار کرده بود. در جنگ با عراق، سوریه کنار ما ایستاد و بعد هم به دلیل بحث حزب‌الله که سوریه به ما اجازه می‌داد از طریق خاکش با حزب‌الله ارتباط داشته  و از آن حمایت کنیم. با سوریه یک رابطه ویژه‌ای داشتیم که این رابطه ویژه متاسفانه در دامن ایدئولوژی افتاد و شکلی از یک تقدس هم به خود گرفت. در این شرایط، ما نقاط ضعف حکومت سوریه را نمی‌دیدیم. درحالی‌که ناظران بی‌طرف می‌گفتند که این رژیم فاسد دارد مشروعیت و مقبولیت خود را از دست می‌دهد و به طرف فروپاشی حرکت می‌کند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *