زمانی که «ژاک درای» به من پیشنهاد کرد در فیلم «در یک صبح زیبای تابستانی» شرکت کنم. من نظریهی مادرم را برای شرکت در این فیلم خواستار شدم. مادرم زمانی موافقت کرد که ژاک درای به وی اطمینان داد که نقشی که ایفا خواهم کرد نقش یک دختر نجیب است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در دیماه ۱۳۴۳ خبرنگار هفتهنامهی فیلم فرانسوی به نام «سینهموند» با «جرالدین چاپلین» (زادهی ۳۱ جولای ۱۹۴۴) دختر ۲۰ سالهی «چارلی چاپلین» کارگردان و هنرپیشهی معروف هالیوود به گفتوگو نشست. روزنامهی کیهان روز پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۴۳ بخشهایی از این گفتوگو را به شرح زیر منتشر کرد:
پس از گفتوگو با ژرالدین چاپلین به این مسئله ایمان آوردم که هرگز هیچ مصاحبی در کنار وی احساس کسالت و خستگی نخواهد کرد. او دختر کوچک و زیبایی است که موفقیت و استعدادش سبب حیرت و شگفتی سالخوردگان گشته است. زمانی که با وی ملاقات کردم مانتوی بزرگ و گشاد یکی از دوستانش را به تن داشت و کیف قرمزی از پلاستیک نیز در دستش دیده میشد.
ژرالدین پس از آنکه نگاه حیرتزدهی مرا معطوف کیف بزرگش دید، گفت: «من به این کیف احتیاج دارم تا بتوانم مار بزرگم را در آن جای دهم. من حیوانات و بهخصوص مارها را بیش از هر چیز دوست دارم. اما متاسفم که در هنگام شرکت در فیلم در یک صبح زیبای تابستان مجبور به جدایی از آنها بودهام زیرا عدهای گمان میکردند که این کار را به خاطر کسب شهرت انجام میدهم و حال آنکه من از این مارها برای مطالعه و تجربه در رشتهی حیوانشناسی که اخیرا اقدام به فرا گرفتن آن کردهام استفاده میکنم و یادداشتهایی برمیدارم. میخواهم بدانم که آیا مار میتواند در مقابل سرما، گرما و گرسنگی مقاومت کنه یا نه؟»