دانش آموزان دیجیتالی، کلافه از امر و نهی ها

برخی جامعه شناسان از دانش آموزان امروز با عنوان نسل آبی یاد کرده اند که می تواند ترجمان اندوه و سرگشتگی این نوجوانان در کشاکش تحولات امروز ایران باشد. نسلی بی پناه، دیجیتالی شده، بدون فرصت کودکی کردن، درگیر با بحران اعتماد به مراجع ارزشی، بدون آینده ای روشن و کلافه از امر ونهی های روزمره! روشن است که معلمی کردن برای این نسل بیش از همه مستلزم شناخت عمیق از زمانه ای است که در آن به سر می‌بریم.

دانش آموزان دیجیتالی، کلافه از امر و نهی ها

در روزهای گذشته انتشار سکانسی از سریال افعی تهران که در آن برخورد زننده‌ پیمان معادی با معلم دوران مدرسه‌اش را به تصویر کشیده بود با موجی از واکنش‌های متفاوت در جامعه فرهنگیان روبه رو شده است. برخی این سریال را توهین به معلمان تلقی کرده و به تندی از آن انتقاد کردند و بعضی دیگر بر آثار زیان‌بار تنبیه بدنی در مدارس تاکید و فرهنگیان را به انتقاد پذیری فراخواندند. در این میان اما واقعیت‌ها نشان می‌دهد که می‌توانیم شاهد نوعی تغییر در روش‌های تنبیه دانش آموزان در چهل سال گذشته باشیم:

دهه شصت: برای همه ما این دهه پیوندی استوار با پدیده تنبیه داشت. معلمان به عنوان سوژه‌های قدرت‌مند تغییر که توانسته بودند با بسیج دانش آموزان انقلاب ۵۷ را رقم بزنند اکنون از مرجعیت و احترام فراوانی در جامعه برخوردار بودند. فرهنگ پدرسالاری موجود هم هنوز به‌واسطه فردیت های دانش آموزان با چالش جدی روبرو نشده بود، لذا معلمان می کوشیدند تا در نقش یک هدایت‌گر دلسوز مسیر آینده را به دانش آموزان نشان دهند. کلاس‌ها اگرچه پرجمعیت بود ولی انگیزه‌های درسی هم فراوان بود. تنبیه جزء ضروریات مدارس تلقی می‌شد آن‌چنان که حجم و شدت آن کمتر با اعتراض دانش آموزان مواجه می‌شد. معلمان دانش آموزان را هم‌چون فرزندان خود می‌دیدند و چه بسا از سر دلسوزی شلاق را بر دست های آن‌ها می‌نواختند.

دهه نود: این دهه اما متفاوت از گذشته است. مرجعیت معلمان به دلیل تنگناهای معیشتی و تکثر منابع معرفتی دچار چالش‌های جدی شده است. امید به آینده رنگ باخته و مدیریت کلاس های پرازدحام و سرشار از دانش آموزان کم انگیزه به بحرانی جدی انجامیده است. همین امر موجب شده که زمام کلاس در برخی اوقات از دستان معلمان خارج و بازگرداندن آن به نظم اولیه مستلزم تنبیه برخی خاطیان باشد. دانش آموزانی که اکنون با بحران‌های متعدد جنسی، هویتی، و اعتماد در زندگی خود مواجه‌اند و در عوض می‌کوشند تا محیط مدرسه را به فرصتی برای کشتن زمان و خوش‌باشی تبدیل کنند. ورود به عصر فرزند سالاری هم موجب ظهور فردیت‌ها و به چالش کشیده شدن اقتدار معلمان در کلاس‌ها شده است. دانش آموزانی که اکنون برای معلمان غوطه‌ور در انبوه مشکلات روزمره، دیگر نه به عنوان فرزند بلکه به مثابه مزاحمی سمج تلقی می‌شوند.

نکته پایانی: برخی جامعه شناسان از دانش آموزان امروز با عنوان نسل آبی یاد کرده اند که می تواند ترجمان اندوه و سرگشتگی این نوجوانان در کشاکش تحولات امروز ایران باشد. نسلی بی پناه، دیجیتالی شده، بدون فرصت کودکی کردن، درگیر با بحران اعتماد به مراجع ارزشی، بدون آینده ای روشن و کلافه از امر ونهی های روزمره! روشن است که معلمی کردن برای این نسل بیش از همه مستلزم شناخت عمیق از زمانه ای است که در آن به سر می‌بریم. آموزش و پرورش اما با گرفتار آمدن در تامین نیازهای اولیه ای مانند کمبود کلاس و معلم، مدارس را به محیطی فرسایشی برای معلمان و دانش آموزان تبدیل کرده است.

بیشتر بخوانید:

چرا در شرایط جنگی گشت ارشاد بازگشت؟
پیام های حضور دوباره حجت الاسلام صدیقی در نماز جمعه!
مردم هیچ کشوری مثل مردم ایران نیستند
معنای برداشت از حساب بانکی به دلیل بی‌حجابی
روایت زدگی برای توجیه شکست ها

216216

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *