امیدآفرینی و آرمانگرایی کارویژه مهمی است که جامعه دانشگاهی متعهد به پیگیری دائمی آن است. به عنوان یک دانشگاهی کنشگر، دغدغهمند و علاقمند به پیشرفت و توسعه کشور نسبت به وضع موجود نمیتوان بیتفاوت بود و برای اصلاح آن و رسیدن به وضع مطلوب ضرورت دارد مستمر تلاش کنیم.
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
امیدآفرینی و آرمانگرایی کارویژه مهمی است که جامعه دانشگاهی متعهد به پیگیری دائمی آن است. به عنوان یک دانشگاهی کنشگر، دغدغهمند و علاقمند به پیشرفت و توسعه کشور نسبت به وضع موجود نمیتوان بیتفاوت بود و برای اصلاح آن و رسیدن به وضع مطلوب ضرورت دارد مستمر تلاش کنیم. رسالت دانشگاهیان بسیار مهم و تاثیرگذار است البته ضرورت دارد که همگی نسبت به این رسالت مهم باور داشته باشیم. مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان این است که پا به پای آموزش مباحث تخصصی، میبایست به تربیت و پرورش بینش و توسعه سواد اجتماعی و بصیرت سیاسی دانشجویان که مدیران آینده این مملکت خواهند بود اهتمام ورزیم و به آنها درس انسانیت، آزادگی، عشق به مردم، عشق به میهن، فهم درست پدیدهها، مطالبهگری، خویشتنداری، مسئولیتپذیری و پاسخگو بودن را یاد دهیم و به آنها چگونه اندیشیدن را بیاموزیم و نه اندیشه های مختلف را. به عنوان معلمی خدمتگزار علاقمند هستم به این پرسش پاسخ دهم که یک معلم دانشگاه چگونه میتواند نقش فعالانه در پیشرفت و توسعه کشور خود داشته باشد؟
نخست، باید پذیرفت که پیشرفت و توسعه کشور در گام نخست امری درونزا است در عین حال میبایست از ظرفیتهای بینالمللی بهرهمند شد.
دوم، هر اقدامی اصلاحی چه از بالا به پایین و چه از پایین به بالا از طرف نخبگان علمی بدون بسترسازی و آماده کردن شرایط و افکار عمومی برای یک تغییر و تحول اساسی به احتمال زیاد بدون نتیجه خواهد ماند.
سوم، شرط آمادهسازی جامعه، افزایش آگاهی عمومی و با سواد شدن عموم مردم است که این اولین قدم برای مردم سالاری یا همان نهادینه کردن فرایندهای مردم سالاری و به دنبال آن پیشرفت و توسعه تدریجی در کشور است.
به نظر میرسد هر انسان متفکر، اندیشمند و فرهیخته دانشگاهی جهت کمک به پیشرفت و توسعه کشور در کنار وظایف آموزشی و پژوهشی خود، میتواند:
ترجیح منافع و مصالح کشور و اکثریت جامعه بر منافع و موقیعت فردی و اطرافیان خود.
حمایت از سیاستهای درست، نصحیت کارگزاران حکومت و انتقاد از سیاستهای هزینهزا و غیرعلمی آنها به صورت صریح، شفاف، سازنده، منصفانه و به همراه ارائه راهکارهای علمی قابل انجام.
حضور تمام وقت در محیط کار و کار شبانهروزی، امیدآفرینی و انگیزه بخشی به جوانان.
آموزش شهروندان و جلب اعتماد آنها و اقناع افکار عمومی در موارد مورد نیاز به عنوان مرجع علمی و بیطرف.
نهادسازی و حضور در نهادهای مدنی و تشویق عموم مردم به حضور در نهادهای خصوصی غیردولتی برای دستیابی به یک جامعه مدنی قدرتمند.
گفتمانسازی بین حاکمیت و جامعه و ترویج باور حل چالشها جهت دستیابی به خواستهها با گفتگو و مذاکره.
صبوری و خویشتنداری در برابر سختیها و ناملایمتها، باورپذیری تغییرات و اصلاحات تدریجی با ایستادگی و پافشاری به خواسته های عقلانی در دست یابی به اصلاح امورات جهت پیشرفت و توسعه همه جانبه و متوازن کشور.
تلاش برای رفع موانع فرهنگ علمی و نهادینه شدن فرهنگ دانشبنیانی در تمامی موضوعات حکمرانی اعم از دانش، فناوری، آموزش، مدیریت، اقتصاد و سیاست.
دانشگاهیان برای اینکه همچنان مرجع باشند و به عنوان الگوی موفق و خیرخواه همه در نظر گرفته شوند میبایست هر تغییری را از خود شروع کنند و موارد فوق را در رفتار و گفتار خود نهادینه کنند تا اعتماد مردم را جلب کنند. اعتماد اولین قدم برای همراهی و همکاری است و بدون اعتماد هر حرکتی با سوءظن همراه خواهد بود. عدم درک متقابل بین جامعه و سیاستگذار و اعمال سیاستهای غیرکارشناسانه یک طرفه پیامدهای جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. دانشگاهیان باید در این شرایط حساس نقش تاریخی خود را به نحو احسن انجام دهند و اعتماد هر دو طرف را جلب کنند و از ناهمواری مسیر نهراسند و برای انجام یک کار بزرگ و تاریخی به صورت فعالانه ایفای نقش کنند. در پایان لازم میدانم به این نکته مهم تاکید کنم:
بجای اینکه نیرو و انرژی خود را صرف تخریب و حذف همدیگر کنیم به ساختن و آباد کردن کشورمان تمرکز و همکاری کنیم، بجای اینکه از پای همدیگر بکشیم دست یکدیگر را برای همکاری و اتحاد بگیریم و به جلو حرکت کنیم و بجای اینکه دست روی دست بگذاریم و منتظر منجی برای برون رفت از چالش های اساسی کشور بمانیم باید تک تک ما منجی جامعه و کشورمان باشیم. (انشاءالله)
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود رنج دوران برده ایم ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دل ها خورده ایم
* رئیس دانشکده مهندسی علوم زیستی دانشگاه تهران