چند ماه قبل برای تعمیر تلفنم به مغازه بابک رفتم، همین موضوع باعث آشنایی و ارتباط ما شد. تا اینکه شوهرم متوجه شد و من هم از بابک خواستم به این ارتباط پایان دهد اما او زیر بار نمیرفت. چند باری هم در خیابان سر راهم را گرفت و مرا کتک زد.
به گزارش کاویان گلد، تیرماه ۱۴۰۳ مردی با مراجعه به پلیس آگاهی شهریار اعلام کرد که برادر ۳۰ سالهاش بابک ناپدید شده است.
بنا به روایت روزنامه ایران، وی در تشریح ماجرا گفت: «برادرم یک مغازه موبایل فروشی دارد. شب گذشته بعد از بستن مغازهاش با من تماس گرفت و گفت که در راه خانه هستم. اما به خانه نیامد، چند ساعتی منتظرش ماندیم و وقتی خبری از او نشد، با تلفن همراهش تماس گرفتم اما خاموش بود.»