اعضای حزب جامعه زنان به تخریب خانه آیت الله طالقانی که چند سالی به کتابخانه تبدیل شده بود، اعتراض کردند.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ؛ طاهره طالقانی (فرزند آیتالله طالقانی) درباره این اتفاق و سرقت کتابهای پدرش گفت: میخواهیم خانه پدرم که مکانی فرهنگی است، ثبت میراث فرهنگی شود.
جماران نوشته است: ظهر امروز ساعت ۱۴ تعدادی از اعضای حزب جامعه زنان به اتفاق طاهره طالقانی (فرزند مرحوم آیتالله طالقانی، قرآن پژوه و دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی) مقابل خانه طالقانی که تا چندی پیش کتابخانه و مرکز فرهنگی بود، تجمع کردند.
این تجمع در اعتراض به عملکرد شهرداری در بستن خانه طالقانی صورت گرفت. اتفاق دیگر؛ سرقت تعدادی از کتابهای امانی آیتالله طالقانی است که طی دو هفته گذشته برخی از آنها در بازار کهنهفروشان رویت شده بود. گفتنی است خانه و کتابخانه آیتالله طالقانی در محله پیچشمران و خیابان پورمحمدی واقع شده است.
طاهره طالقانی فرزند آیتالله سیدمحمود طالقانی که مقابل خانه پدرش حاضر شده بود، گفت: اخیرا متوجه شدیم که اتفاقاتی در رابطه با خانه پدرم افتاده است. ماجرا این بود که چندی پیش برخی از کتابهایی که در همین مکان یعنی خانه پدرم در گذشته و کتابخانه فعلی که به نام ایشان است، سرقت شده است. متوجه شدیم که برخی از کتابها با مهر کتابخانه توسط دستفروشان فروخته میشده! بعد هم دوستان دیگر و بعضی خبرنگاران با ما تماس گرفتند.
نمای بیرونی کتابخانه طالقانی/ وسائل در وانت تلانبار شدهاند وی افزود: در ادامه پیگیریها توسط خودمان انجام شد و متوجه شدیم آنچه که به شهرداری امانت دادهایم مورد سوءاستفاده قرار گرفته. ما این خانه را به شهرداری دادیم تا هم کتابخانه و هم موزه باشد، و هم اینکه از منزل نگهداری کنند.
طاهره طالقانی گفت: به نظرم شهرداری در امانت خیانت کرده است.
او در ادامه با اشاره به اینکه زمان رخ دادن این اتفاقات از دوماه پیش بوده، بیان کرد: موضوع این است که همه این اتفاقات بدون اطلاع خانواده رخ داده است. این در حالی است که همان دو ماه پیش این خانه را بستند و گفتند میخواهیم این خانه را بازسازی کنیم و دیوارها که رنگ شد و کارهای دیگر انجام شد، آن را بازگشایی خواهیم کرد. اما ما متوجه شدیم در این خانه باز که نشده هیچ! بلکه شیشهها هم شکسته شده و اثری از کتابها نیست.
دختر مرحوم طالقانی ادامه داد: حال هم میبینید که بازسازی رخ نداده و بعد هم شنیدیم شهرداری میخواهد اینجا را خراب کند! در ادامه با میراث فرهنگی تماس گرفتیم.
او گفت: آنچه میخواهیم این است که خانه پدرم که حال مکانی فرهنگی است، ثبت میراث فرهنگی شود. شنیدم که آقای صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی و گردشگری گفته بودند که ماجرا را پیگیری خواهند کرد. ایشان قرار است هفته بعد با خانواده ما نیز در این رابطه دیداری داشته باشند.
وی اذعان داشت: ما راهکارها و پیشنهادهایمان را ارائه میدهیم و اگر نمیتوانند کاری کنند من و دیگر اعضای خانواده خودمان پا پیش خواهیم نهاد. به هرحال خانواده؛ خودش کم نیرو و توانی نیست و میتواند این میراث را حفظ کند و از آن نگهداری نماید. به هرحال این خانه بیش از هفتاد سال قدمت دارد.
او با اشاره به اینکه این خانه برای مردمی که به آن مراجعه میکردند، مرجع امید و آرامش بوده، گفت: ما خواهان این هستیم که شهردار جوابگو باشد.
طاهره طالقانی گفت: باید یادآور شوم که خانه پدر را در طالقان هم داریم که آن هم زیر نظر میراث فرهنگی است و توسط برادران خودم مورد بازسازی قرار گرفته و محل گردشگری شده است. تعدادی از کتابها هم به آنجا منتقل شده است. خدا را شکر از زمانی که خانواده و برادرهایم پا پیش گذاشتهاند کارهای خوبی انجام شده.
به گفته یکی از همسایگان این خانه که پاتوق معتادان بوده، توسط همسایگان جوش شده است.
در ادامه طاهره طالقانی با اجازه پیمانکار که در را به روی تجمعکنندگان بسته بود، به داخل خانه رفت و از مراحل بازسازی دیدن کرد. او پس از بازدید به ایلنا گفت: آشغالها را فعلا از حیاط جمعآوری کردهاند. کف را کندهاند و دیوارها هم باید ضخیمتر شوند که کارهای آن در حال انجام است.
وی گفت: آنطور که به من گفتهاند کارها باید تا سه، چهار ماه آینده انجام شود. طاهر طالقانی در پایان گفت: این کارها که باید انجام شود، اما اشکالی که وجود دارد این است که من و اعضای خانواده به عنوان ذیحقترین افراد هستیم و اول از همه باید پیش از هر کاری به ما اطلاع داده شود که اینطور نبوده است. موضوع این است که شهرداری نباید برای خودش ببرد و بدوزد.
صحبتهای یکی از همسایگان بنبست طالقانی به گفته یکی از همسایگان این خانه تا سال هزار و چهارصد و یک؛ کتابخانهای فعال بوده و تعداد زیادی هم عضو داشته است. وی افزود: از زمانی که این خانه به اسم بازسازی تعطیل شد تخریب هم آغاز شد. بنا به گفته این شاهد، پیمانکار قبلی به دلیل عدم حساب کتاب شهرداری و دریافت دستمزد درب را بسته و رفته است. مدتی بعد در باز میشود و معتادان به داخل رفته و در را قفل میکردهاند. سپس همسایهها معتادان را بیرون کرده و درب را جوش میکنند.