خاطره تلخ علی ربیعی از لحظه درگذشت پسرش/ جویی از خون و آش رشته افطارش در هم آمیخته بود/ شاهد گفت دیدم کسی از زمین به هوا رفت و با سر به زمین برگشت

علی ربیعی نوشت: چه خوب است که همه ما با مشارکت در یک حرکت اجتماعی با پیوستن به پویش #نه_به_تصادف ، سبب شویم تا دیگر کسی غم از دست‌دادن‌ را تجربه نکند و انسان‌هایی با ناتوانی و نقص جسمانی روزگار نگذرانند.

خاطره تلخ علی ربیعی از لحظه درگذشت پسرش/ جویی از خون و آش رشته افطارش در هم آمیخته بود/ شاهد گفت دیدم کسی از زمین به هوا رفت و با سر به زمین برگشت

به گزارش کاویان گلد، علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیس جمهوری در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:

از سال ۱۳۸۷ به این‌سو، هر سال در ماه مبارک رمضان ضیافت افطار برپا کرده‌ام. از رمضان ۱۳۸۶ (یکی از غمبارترین روزهای زندگیم) خاطره‌ای تلخ، همچون سایه با من همراه است. خاطره‌ای که هیچ‌گاه از من جدا نشده است. 

هرسال، یک شب دوستان کوچکترین فرزندم «محمدجواد» مهمان خانه ما بودند. دو سه سال بود که مهمانی افطاری در خانه ما با دوستان محمدجواد برقرار می‌شد. همسرم «نرگس» برایشان افطار و غذا آماده می‌کرد؛ من هم وقتی به خانه می‌رسیدم، خودم از آنها پذیرایی می‌کردم. در سال ۱۳۸۶ که محمدجواد پانزده سالگی را تجربه می‌کرد، در خانه دونفره ما، دیگر «نرگس» نبود که افطاری را در خانه آماده کند. محمدجواد از من پرسید: «حالا که آخرین روزهای ماه رمضان است، افطار دوستانم را چه کنم؟» کارت بانکی‌ام را به او دادم، گفتم با دوستانت در یکی از رستورانهای فرحزاد، قرار بگذار و به صرف افطار مهمان‌شان کن ولی برای شام منتظرت می‌مانم. ساعت ده به خانه برگرد تا شام را با هم باشیم. 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *