به گزارش کاویان گلد، در هفته‌ی آخر مرداد ۱۳۳۶ درست ۶۱ سال پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، خبرنگار اطلاعات هفتگی با سوژه‌ی جالبی مواجه شد، او توانست یکی از زنان صیغه‌ای ناصرالدین‌شاه قاجار را پیدا کند. «زیور حاج‌صالح» را «خانم بالا» صدا می‌زدند. او که یکی از ۶۴ بانوی حرمسرای ناصری و به مدت ۱۰ سال زوجه‌ی شرعی شاه شهید بود، حالا او در آن تابستان ۱۳۳۶ که ۹۵ سال از عمرش می‌گذشت در یکی از اتاق‌های کوچک چهار در دو متر خانه‌ای دورافتاده در گلوبندک زندگی می‌کرد که آن هم بر اثر لطف یک زن خیر به طور رایگان در اختیارش گذاشته شده بود و به عنوان یکی اعضای خانواده‌ی او در میان آن‌ها باقی عمرش را می‌گذرانید. خانم بالا پذیرفت خاطراتش را از حرمسرای ناصری تعریف کند. آن‌چه در پی می‌خوانید چهارمین قسمت از خاطرات او به نقل از مجله‌ی «اطلاعات هفتگی» به تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۳۶ است:

در حرمسرا عده‌ای بودند که پیش شاه از یکدیگر بدگویی و سخن‌چینی می‌کردند ولی ما چند نفر بودیم که دست به دست هم داده و پیش شاه از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کردیم. مثلا وقتی فاطمه خانم شبی در کنار شاه به سر می‌برد از من تعریف می‌کرد؛ از اخلاق و رفتارم آن‌قدر برای شاه می‌گفت که توجه او را جلب می‌نمود. من هم همین‌طور. خانم کوچیکه هم به همین منوال رفتار می‌کرد. بدین ترتیب ما توانسته بودیم با همکاری همدیگر مهر و محبت شاه را بیش‌تر به سوی خود جلب نماییم."/>

خاطرات «خانم بالا» همسر ناصرالدین‌شاه از جشن عید نوروز / شاه از کدام رفتار زنان حرمسرا شاکی بود؟

آن روز کنار دریا پرده کشیدند تا خانم‌ها آب‌تنی کنند. البته هیچ‌کس حتی خواجه‌ها حق نداشتند کنار پرده بیایند. همه‌ی ما به آب افتادیم. چند نفر شنا بلد بودند. آن‌ها که جوان‌تر بودند بازی می‌کردند. همدیگر را به آب انداختیم و صدای خنده‌ی ما گوش فلک را کر می‌کرد.

خاطرات «خانم بالا» همسر ناصرالدین‌شاه از جشن عید نوروز / شاه از کدام رفتار زنان حرمسرا شاکی بود؟

به گزارش کاویان گلد، در هفته‌ی آخر مرداد ۱۳۳۶ درست ۶۱ سال پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، خبرنگار اطلاعات هفتگی با سوژه‌ی جالبی مواجه شد، او توانست یکی از زنان صیغه‌ای ناصرالدین‌شاه قاجار را پیدا کند. «زیور حاج‌صالح» را «خانم بالا» صدا می‌زدند. او که یکی از ۶۴ بانوی حرمسرای ناصری و به مدت ۱۰ سال زوجه‌ی شرعی شاه شهید بود، حالا او در آن تابستان ۱۳۳۶ که ۹۵ سال از عمرش می‌گذشت در یکی از اتاق‌های کوچک چهار در دو متر خانه‌ای دورافتاده در گلوبندک زندگی می‌کرد که آن هم بر اثر لطف یک زن خیر به طور رایگان در اختیارش گذاشته شده بود و به عنوان یکی اعضای خانواده‌ی او در میان آن‌ها باقی عمرش را می‌گذرانید. خانم بالا پذیرفت خاطراتش را از حرمسرای ناصری تعریف کند. آن‌چه در پی می‌خوانید چهارمین قسمت از خاطرات او به نقل از مجله‌ی «اطلاعات هفتگی» به تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۳۶ است:

در حرمسرا عده‌ای بودند که پیش شاه از یکدیگر بدگویی و سخن‌چینی می‌کردند ولی ما چند نفر بودیم که دست به دست هم داده و پیش شاه از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کردیم. مثلا وقتی فاطمه خانم شبی در کنار شاه به سر می‌برد از من تعریف می‌کرد؛ از اخلاق و رفتارم آن‌قدر برای شاه می‌گفت که توجه او را جلب می‌نمود. من هم همین‌طور. خانم کوچیکه هم به همین منوال رفتار می‌کرد. بدین ترتیب ما توانسته بودیم با همکاری همدیگر مهر و محبت شاه را بیش‌تر به سوی خود جلب نماییم.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *