نامگذاری می کنم. این جدید در قدیم ما ایرانیان است که ۵۰ سال قبل از مشروطه یا بعد از مشروطه، اجازه داده، ناحیه های اندیشیدن ایرانی را تاسیس کرده، همچنین با این ناحیه های فکر و فرهنگ ایرانی، دوباره نوزایشی در تاریخ فرهنگی و تمدنی خود ایجاد کنیم.» 

طباطبایی می افزاید: «این که شعر جدید فارسی یعنی شعر بعد از نیما، مهم است، و یک دوره مهمی از شعر است، و تاحدی می توان گفت که به نوعی با ادبیات جهانی، در جاهایی ارتباط پیدا می کند، به این علت است که این شعر، در واقع آن چیزی که جدید در قدیم بوده، توانسته این ها را بار دیگر بهش بپردازد و از آن استفاده  کند. نام چنین تحولی را اروپایی ها نوزایش و یا همان رنسانس گذاشته اند.»

او سپس در باره رنسانس که به معنای احیای فکر و فرهنگ است گفت: «رنسانس معنایش در اروپا این بوده است؛ یعنی احیای فکر و فرهنگ رم و یونان باستان. از این جا می خواهم نتیجه گیری خیلی سریع را در یک جمله به عمل بیاورم، مبنی بر این که این ناحیه های جدید در فرهنگ قدیم ما بسیار مهم هستند، و تاکنون، به اندازه کافی به آن ها در حوزه های مختلف نپرداخته ایم. که ادبیات فارسی یکی از آنان است.» 

طباطبایی در ادامه با اشاره به این که «اندیشیدن و پناه جستن تاریخ اندیشه ایرانی، در اندیشیدن ایرانی به صورتی که الآن توضیح دادم (فرهنگ جدید در قدیم) ، برای ما بسیار مهم بوده است و به آن بسیار کم پرداخته ایم به ویژه از این منظر که چرا برای امروز یا آینده مهم است؟» گفت: می خواهم  نتیجه بگیرم  اگر روزی این مباحث را دقیق تر مطرح بکنم، آن این است که ما احتمالا در این منطقه، تنها کشوری باشیم که به دلیل این جدیدهای در قدیم ما، بتوانیم یک رنسانس دیگری، ایجاد بکنیم. ولی در بسیاری از کشورها لااقل همجوار ما در منطقه ای که در آن  به سر می بریم، این اتفاق نخواهد افتاد. چرا؟ چون جدیدهای در قدیم را ندارند

او سپس به جهان عرب اشاره کرد  واین که چرا در جهان عرب وقوع رنسانس در شرایط کنونی ممکن نیست و افزود: «چنین رخدادهایی در بخش مهمی از جهان عرب رخ نخواهد داد. به همین دلیل هم هست که جهان عرب در چنین وضعیتی قرار دارد که هست. چون چیزی برای آن که رنسانسی در آنان ایجاد شود، ندارند. عرب ها، به رنسانس ، النهضه می گویند. برای این که چنین اتفاقی در جهان عرب بیفتد، باید ناحیه های جدید در قدیم داشته باشند. بسیاری از این کشورها، حتی قدیمی ندارند. ما به دلایل بسیار پیچیده تاریخی، از چنین پدیده ای برخورداریم. به همین دلیل است که در گذشته حافظ، سعدی، فردوسی،خیام و البته نظامی و ... را بیرون داده ایم. این که در جایی و در یک مقطع تاریخی چندین غول ادبیات جهانی در یکجا جمع شده اند، در کنار این همه فلاسفه، باید یک چیزی آن جا یعنی در آن مقطع تاریخی وجود داشته باشد.» 

طباطبایی در ادامه به موضوعی مهم در تاریخ اشاره کرد. آن موضوع تاریخی این است که گفته می شود سعدی مباحث خودش را از المتنبی اخذ کرده است. این فیلسوف ایرانشهری در پاسخ چنین ادعایی گفت: «این که توضیح بدهیم سعدی همه مباحث خود را از متنبی گرفته، اگر بتوانیم  اثبات کنیم  که واقعا چنین  است و  در همه ابیات سعدی، معادل یک بیت یا دوبیتی در المتنبی شاعر و ادیب عرب زبان عراقی در قرن چهارم هجری سابقه دارد، باید بگویم اما تا اطلاع ثانوی، متنبی، سعدی و سعدی، متنبی نخواهد شد، مهم این نیست که این موضوع را از کجا می گیرید، این موضوعی که عرض می کنم، در سعدی خیلی مهم و در حافظ به طور طبیعی خیلی مهمتر است، و آن موضوع این است که آن چه شما از این موتیف ها، اصل ها، اشاره ها، کنایه ها، و تصاویر از جمله تصاویر چهره هایی که از جایی می گیرید، مهم این است که با آن چه می کنید؟ چگونه با آن ها می اندیشید؟ اگر همه سعدی را بشود به متنبی تقلیل داد، اما نمی توان نادیده گرفت که سعدی شاعر طراز اول جهانی است و هیچ تردیدی در آن نیست، اما متنبی را کسی در بیرون جهان عرب نمی شناسد.»  تکمله

لازم به ذکر است که متنبی و سعدی کتابی از حسینعلی محفوظ است که در سال ۱۳۳۵ برندهٔ جایزه سلطنتی کتاب سال شد. محفوظ در سال ۱۹۵۷ از رسالهٔ دکترای خود با عنوان المتنبی و سعدی دفاع کرد. این رساله بعداً در قالب کتابی به نام متنبی و سعدی به چاپ رسید. مُتَنَّبی شاعر و ادیب عرب زبان عراقی در قرن چهارم هجری و سعدی شاعر بلندآوازه ایرانی در قرن هفتم هجری است. استاد راهنمای او، بدیع‌الزمان فروزانفر بود. محفوظ در رسالهٔ دکترای خود به اثبات این نظریه پرداخت که سعدی دیوان اشعار متنبی را از بر داشته و در انتخاب مضامین اشعار خود از او تاثیر پذیرفته‌است. این نظریه مورد تایید برخی از پژوهشگران ادبیات فارسی (از جمله غلامحسین یوسفی) واقع شد. در مقابل، برخی دیگر از پژوهشگران مانند علی دشتی و مهدی محقق این نظریه را رد کردند. استدلال مخالفان این بود که مضامین مشترک مورد اشارهٔ محفوظ، مضامینی عمومی است که مورد استفادهٔ بسیاری از شاعران دیگر قبل از متنبی نیز قرار گرفته‌است. 

بیشتر بخوانید: سید جواد طباطبایی: در بیراهه کامل هستیم / ایران موضوع دانشگاه های ما نیست / ما هیچ فکر آماده و روشنی نداریم سیدجواد طباطبایی؛ از بازخوانی ایده های اصلی تا نقد کارنامه فکری چرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟ راهنمای خواندن آثار جواد طباطبایی

۲۱۶۲۱۶"/>

جواد طباطبایی: ایران تنها کشور دارای بنیه فرهنگی ایجاد رنسانس در منطقه است / فرهنگ "جدید در قدیم" ایرانیان، عامل احیای تمدنی ایرانیان

طباطبایی: ایران احتمالا در این منطقه، تنها کشوری باشیم که به دلیل این جدیدهای در قدیم ما، بتوانیم یک رنسانس دیگری، ایجاد بکنیم. ولی در بسیاری از کشورها لااقل همجوار ما در منطقه ای که در آن  به سر می بریم، این اتفاق نخواهد افتاد. چرا؟ چون جدیدهای در قدیم را ندارند.

جواد طباطبایی: ایران تنها کشور دارای بنیه فرهنگی ایجاد رنسانس در منطقه است / فرهنگ "جدید در قدیم" ایرانیان، عامل احیای تمدنی ایرانیان

 فروزان آصف نخعی: ابعاد تمدنی ایران زمین به تدریج در اندیشه بزرگان آن، از جمله مرحوم سیدجواد طباطبایی، خود را نمایان ساخته است. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از عناصر اصلی تمدن، پرداختن به موضوعاتی است که علاوه بر غنی سازی تاریخ گذشته، برای زندگی حال، آن را برای آیندگان بسته بندی کرده، و سفره ای از فرهنگ پویای رنگارنگ، برایش مهیا می سازد که بنا بر احضار تاریخی ملت متمدن در بحران ها و راه حل یابی ها برای مسایل مشترک  خود، بخش هایی از آن، در جنبش ها، علوم  و ادبیات اجتماعی احضار شده، و به غنای تمدنی  مدد می رساند، مانند آن چه  در نهضت  مشروطه، نهضت ملی نفت، انقلاب اسلامی ۵۷، خرداد ۷۶ و خرداد ۹۲ و تیر ۱۴۰۳ شاهدش بوده ایم. سرمایه های بزرگی که تنها در تاریخ و حال، زیست نمی  کنند، بلکه آنقدر دارای محتوا و قدرت هستند که تاریخ آینده را نیز در می نوردند. دکتر سید جواد طباطبایی در یکی  از سخنرانی های خود که در کانال جرعه منتشر شده، به آن می پردازد.

این فیلسوف ایرانشهری ایران می گوید: «تاریخ و فرهنگ ایران در جاهایی توانسته ناحیه هایی در فکر و فرهنگ ما ایجاد کند که من بر روی آن، “جدید در تقدیم” نامگذاری می کنم. این جدید در قدیم ما ایرانیان است که ۵۰ سال قبل از مشروطه یا بعد از مشروطه، اجازه داده، ناحیه های اندیشیدن ایرانی را تاسیس کرده، همچنین با این ناحیه های فکر و فرهنگ ایرانی، دوباره نوزایشی در تاریخ فرهنگی و تمدنی خود ایجاد کنیم.» 

طباطبایی می افزاید: «این که شعر جدید فارسی یعنی شعر بعد از نیما، مهم است، و یک دوره مهمی از شعر است، و تاحدی می توان گفت که به نوعی با ادبیات جهانی، در جاهایی ارتباط پیدا می کند، به این علت است که این شعر، در واقع آن چیزی که جدید در قدیم بوده، توانسته این ها را بار دیگر بهش بپردازد و از آن استفاده  کند. نام چنین تحولی را اروپایی ها نوزایش و یا همان رنسانس گذاشته اند.»

او سپس در باره رنسانس که به معنای احیای فکر و فرهنگ است گفت: «رنسانس معنایش در اروپا این بوده است؛ یعنی احیای فکر و فرهنگ رم و یونان باستان. از این جا می خواهم نتیجه گیری خیلی سریع را در یک جمله به عمل بیاورم، مبنی بر این که این ناحیه های جدید در فرهنگ قدیم ما بسیار مهم هستند، و تاکنون، به اندازه کافی به آن ها در حوزه های مختلف نپرداخته ایم. که ادبیات فارسی یکی از آنان است.» 

طباطبایی در ادامه با اشاره به این که «اندیشیدن و پناه جستن تاریخ اندیشه ایرانی، در اندیشیدن ایرانی به صورتی که الآن توضیح دادم (فرهنگ جدید در قدیم) ، برای ما بسیار مهم بوده است و به آن بسیار کم پرداخته ایم به ویژه از این منظر که چرا برای امروز یا آینده مهم است؟» گفت: می خواهم  نتیجه بگیرم  اگر روزی این مباحث را دقیق تر مطرح بکنم، آن این است که ما احتمالا در این منطقه، تنها کشوری باشیم که به دلیل این جدیدهای در قدیم ما، بتوانیم یک رنسانس دیگری، ایجاد بکنیم. ولی در بسیاری از کشورها لااقل همجوار ما در منطقه ای که در آن  به سر می بریم، این اتفاق نخواهد افتاد. چرا؟ چون جدیدهای در قدیم را ندارند

او سپس به جهان عرب اشاره کرد  واین که چرا در جهان عرب وقوع رنسانس در شرایط کنونی ممکن نیست و افزود: «چنین رخدادهایی در بخش مهمی از جهان عرب رخ نخواهد داد. به همین دلیل هم هست که جهان عرب در چنین وضعیتی قرار دارد که هست. چون چیزی برای آن که رنسانسی در آنان ایجاد شود، ندارند. عرب ها، به رنسانس ، النهضه می گویند. برای این که چنین اتفاقی در جهان عرب بیفتد، باید ناحیه های جدید در قدیم داشته باشند. بسیاری از این کشورها، حتی قدیمی ندارند. ما به دلایل بسیار پیچیده تاریخی، از چنین پدیده ای برخورداریم. به همین دلیل است که در گذشته حافظ، سعدی، فردوسی،خیام و البته نظامی و … را بیرون داده ایم. این که در جایی و در یک مقطع تاریخی چندین غول ادبیات جهانی در یکجا جمع شده اند، در کنار این همه فلاسفه، باید یک چیزی آن جا یعنی در آن مقطع تاریخی وجود داشته باشد.» 

طباطبایی در ادامه به موضوعی مهم در تاریخ اشاره کرد. آن موضوع تاریخی این است که گفته می شود سعدی مباحث خودش را از المتنبی اخذ کرده است. این فیلسوف ایرانشهری در پاسخ چنین ادعایی گفت: «این که توضیح بدهیم سعدی همه مباحث خود را از متنبی گرفته، اگر بتوانیم  اثبات کنیم  که واقعا چنین  است و  در همه ابیات سعدی، معادل یک بیت یا دوبیتی در المتنبی شاعر و ادیب عرب زبان عراقی در قرن چهارم هجری سابقه دارد، باید بگویم اما تا اطلاع ثانوی، متنبی، سعدی و سعدی، متنبی نخواهد شد، مهم این نیست که این موضوع را از کجا می گیرید، این موضوعی که عرض می کنم، در سعدی خیلی مهم و در حافظ به طور طبیعی خیلی مهمتر است، و آن موضوع این است که آن چه شما از این موتیف ها، اصل ها، اشاره ها، کنایه ها، و تصاویر از جمله تصاویر چهره هایی که از جایی می گیرید، مهم این است که با آن چه می کنید؟ چگونه با آن ها می اندیشید؟ اگر همه سعدی را بشود به متنبی تقلیل داد، اما نمی توان نادیده گرفت که سعدی شاعر طراز اول جهانی است و هیچ تردیدی در آن نیست، اما متنبی را کسی در بیرون جهان عرب نمی شناسد.» 

تکمله

لازم به ذکر است که متنبی و سعدی کتابی از حسینعلی محفوظ است که در سال ۱۳۳۵ برندهٔ جایزه سلطنتی کتاب سال شد. محفوظ در سال ۱۹۵۷ از رسالهٔ دکترای خود با عنوان المتنبی و سعدی دفاع کرد. این رساله بعداً در قالب کتابی به نام متنبی و سعدی به چاپ رسید. مُتَنَّبی شاعر و ادیب عرب زبان عراقی در قرن چهارم هجری و سعدی شاعر بلندآوازه ایرانی در قرن هفتم هجری است. استاد راهنمای او، بدیع‌الزمان فروزانفر بود. محفوظ در رسالهٔ دکترای خود به اثبات این نظریه پرداخت که سعدی دیوان اشعار متنبی را از بر داشته و در انتخاب مضامین اشعار خود از او تاثیر پذیرفته‌است. این نظریه مورد تایید برخی از پژوهشگران ادبیات فارسی (از جمله غلامحسین یوسفی) واقع شد. در مقابل، برخی دیگر از پژوهشگران مانند علی دشتی و مهدی محقق این نظریه را رد کردند. استدلال مخالفان این بود که مضامین مشترک مورد اشارهٔ محفوظ، مضامینی عمومی است که مورد استفادهٔ بسیاری از شاعران دیگر قبل از متنبی نیز قرار گرفته‌است. 

بیشتر بخوانید: سید جواد طباطبایی: در بیراهه کامل هستیم / ایران موضوع دانشگاه های ما نیست / ما هیچ فکر آماده و روشنی نداریم سیدجواد طباطبایی؛ از بازخوانی ایده های اصلی تا نقد کارنامه فکری چرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟ راهنمای خواندن آثار جواد طباطبایی

۲۱۶۲۱۶

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *