جانِ مأمور، چشم‌انتظار چارت سازمانی/ مطالبه‌ای که هنوز بی‌پاسخ مانده است

حادثه اخیر برای یکی از مأموران نیروی انتظامی در حین انجام وظیفه، بار دیگر تلنگری شد بر یک مطالبه قدیمی و فراموش‌شده؛ مطالبه‌ای که اگر جدی گرفته می‌شد، شاید امروز شاهد چنین حادثه‌ای نبودیم.

جانِ مأمور، چشم‌انتظار چارت سازمانی/ مطالبه‌ای که هنوز بی‌پاسخ مانده است

از دست دادن مأموری که پدر یک خانواده بود، قلب هر انسان باوجدانی را به درد می‌آورد. این داغ وقتی سنگین‌تر می‌شود که بدانیم، زیرساخت‌های لازم برای تأمین امنیت این مناطق، همچنان معطل ساختار و مجوز مانده‌اند.

برای نگارنده این یادداشت، حادثه‌ی تلخ اخیر تنها یک واقعه‌ی خبری نبود؛ یادآور داغی شخصی و عمیق بود. با گذشت بیش از دو سال از درگذشت پدرم، هنوز نوشتن از رنجی که رفت دشوار است؛ اما تلخی این تکرار، ناچارم کرد سکوت را بشکنم.

نکته‌ای که باید به آن توجه شود، این است که موضوع استقرار ایستگاه‌های پلیس در نقاط حادثه‌خیز، بارها در جلسات و نشست‌های رسمی مطرح شده است. شخصاً در یکی از این نشست‌ها از فرمانده وقت نیروی انتظامی چهارمحال و بختیاری در این باره سؤال کردم. پاسخ او صریح بود:

  «برای دایر کردن ایستگاه‌های پلیس در این مناطق، هنوز چارت سازمانی مصوب از سوی مراجع بالادستی ابلاغ نشده و امکان استقرار دائم نیرو وجود ندارد.»

این پاسخ یعنی با وجود آگاهی از خطر، همچنان بروکراسی و کندی در تصمیم‌گیری، مانعی جدی بر سر راه تأمین امنیت در این مناطق است. تا کی باید جان حافظان امنیت، در انتظار ساختار بماند؟ و تا چه زمانی باید این مطالبه مهم، فقط در سطح جلسات باقی بماند؟

مردم حق دارند بدانند چرا مناطق خطرپذیر استان هنوز بدون حضور مستمر نیروهای انتظامی هستند، و چرا جان مأموران، در نبود حمایت ساختاری، این‌گونه به خطر می‌افتد؟

امید است این حادثه، نقطه پایانی باشد بر تأخیرها و کم‌توجهی‌ها، و آغازی بر تصمیم‌گیری‌های فوری، جدی و مسئولانه.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *