روایتی خواندنی زیر از بانویی است که در محله تجریش دوشادوش همسر، دوستان و همسایهها برای سرنگونی رژیم پهلوی تلاش کرد و بعد از پیروزی انقلاب هم در تمام طول جنگ تحمیلی بهصورت فعال در صحنه مقاومت حضور داشت.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، زهرا گلناری در کوچه تکیه تجریش منزل پدری به دنیا آمد و از نخستین خاطره انقلابی خود در سن سیزده سالگی چنین میگوید: «یک روز همراه پدرم برای خرید رساله به کتابفروشی بازار تجریش رفتیم.
بنابر روایت همشهری، آن زمان ساواک به شدت در کتابفروشیها به دنبال کسانی بود که رساله امام خمینی را خریداری میکردند. بهطور مخفیانه رساله امام خمینی را خریدم و به منزل برگشتیم. شانزده ساله بودم که از طریق خانواده با فردی متدین و انقلابی آشنا شدم و همین آشنایی منجر به ازدواج ما شد. از آن به بعد با هم در مبارزات حضور داشتیم. در مسجد اعظم تجریش پای صحبتهای سخنران بودیم و گاه چادر اضافی با خود به مسجد میبردیم که اگر ساواک خواست انقلابیون را ببرد به آنها چادر بدهیم که بهصورت ناشناس فرار کنند.»