روایتی از اشعار خاص روضه های زنده یاد «حسین بختیاری» در شب زیارتی سیدالشهداء تقدیم شده است.
به گزارش مبلغ، روایت زیر دریافتی ادبی از اشعار روضه های زنده یاد «حسین بختیاری» است که به نقل از مجله خیمه منتشر شده است. حسین بختیاری، مداح جوانی که در تلاش برای زندهکردن سبک های قدیمی روضه خوانی بود و شعرهای خاصی میخواند. او در نوروز ۱۴۰۳ درگذشت. متن کامل این روایت ادبی را در این شب زیارتی امام حسین(ع) در زیر می خوانید:
قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قلب است/ آنجا که نبض واژههای تو دلتنگ میشود» بهار است و در خیابان بهار، سیل باران چشمها، قلب تو را میبرند تا حرم سیدالکریم. آنجا ایستاده در انبوه چشمهای بُهت زده و اشکهای خشکیده روی گونهها و بغضهای گلوگیر، پدرت میآید چنان که «الفِ قامت او، دال» و «همهٔ هستی او در کف گودال»؛ کسی ناله سر میدهد: «خمیده، خمیده، رسیدم به تو / شکستم، شکستم، دم جسم تو» همه بیاختیار، نوحه میکنند: «جوانان بنیهاشم بیایید…»
*
قلبت ایستاد، «و قاف، حرف اول قبله است/ آنجا که شعر تو آواز میشود»: «کفن که دست مرا بست، دست تو باز است/ و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
کسی هست که بداند این بیت از کیست؟
آن واژهها، آن تک بیتهای تَرانگیز، آن تکههای طنیندار، موجی شدند جوشیده از جنازهٔ تو. جاری، میانهٔ امواج ناکجاهایی که هم حقیقتاند و هم مجاز. آن بیتها که خوانده بودی، باران شدند در آغاز این بهار: «مگر که صحبت ما، صحبت رفاقت نیست/ بغل بگیر مرا، احتیاج من بغل است» می دانی، بعد رفتنت، این دلگویهات، مثل رنگین کمان، همهجا پخش شد که گفته بودی: «من کیفی که در خونهٔ امام حسین کردم و زندگیای که کردم، شاید پادشاهها نکرده باشن… اونقدر به من خوش گذشته…»
*
قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قاصدک است/ آنجا که شعر برای تو پرواز میشود»
صدایت بین «پیج»ها پیچید که خوانده بودی: «شعرهایم همگی درد فراق است، ببخش» ولی چه زود، از روزگار فراق گذر کردی و به دلبر رسیدی. چنانکه رفیقت سرود: «برادر رفتی و ما را غمی جانکاه میماند/ طریق وصل دلبر را، دلی همراه میماند»
*
قلبت ایستاد، «این واژههای عاریهای را ببین چه سان / در سوگ قاف عشق، چه بیبال میشود»
آنک، بذر جسمت را در آستان سیدالکریم کاشته اند. تا چشم کار میکرد، باران اشک بود که آبیاریات کنند. باز زمزمهٔ صدای این شعر روضهٔ تو بلند میشود: «من آخرش همه را میکشم به سوی حرم/ که عشق را سر هر کوچه جار باید زد» «تا نگاه میکنی، وقت رفتن است»؛ که آن صدای کشیدهٔ تو، بندی از زیارت اربعین را درآیین کاشت جسم، فریاد میزند: «یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الاُمة» همه کشیده و بلند میگویند: «یااااا حسین».
باز صدای تو در فضا میپیچد: «صد شکر میکنم که به لطف خدای خویش/ عمرم به روضهخوانی آن پاره تن گذشت» * قلبت ایستاد، «و قاف حرف اول قلب است/ آنجا که یاد تو تکثیر میشود»
* ابیات «و قاف» برگرفته از شعر زنده یاد قیصر امین پور است