این طرح (و چنین طرحهایی) یادآور داستان مطایبه آمیز آن همشهری کاشی است که در تهران دعوا کرده بود و بربام خانه خود در کاشان پاسخ رقیب تهرانی را می داد! این پهلوان پنبه گی و قهرمانی دون کیشوت وار متاسفانه به رویه ای در کشور بدل شده است. فتح سفارتخانه های خارجی در تهران، که دولت جمهوری اسلامی مسئول تامین امنیت آنهاست و آنها در پناه حفاظت ما در تهران مستقر شده اند، از همین قبیل است. به جای آنکه پاسخ این حملات و اتهامات در مجامع بین المللی و صحنه های خارجی (جاهایی که محل وقوع این اتهام یا جرم است) داده شود، دوستان مثلا وطن پرست که در آن صحنه ها لال مونی می گیرند و یا به لکنت می افتند در تهران بلبل می شوند و در کوچه خلوت حریف می طلبند!

علاوه بر مورد بالا، این طرح از جهات دیگری منفی و زیانبار ارزیابی می شود: اولا شورای شهر تهران که باید به فکر آسایش شهروندان و حامی اصالت و آرامش و تاریخ شهر باشد، آیا در این تصمیمات لحظه ای به این اولویتها فکر می کند؟ آیا می داند این تغییر آدرس چه مشکلاتی برای شهروندان ایجاد می نماید؟ متاسفانه عمر نام اماکن و خیابانها (که در کشورهای توسعه یافته به چند صد سال می رسد و بر حفظ آن به عنوان یک میراث مشترک تاکید می شود) در ایران بسیار کوتاه است و هر خیابان حداقل دو یا سه نام دارد: قدیم، جدید و جدیدتر! متاسفانه در ایران نام خیابان هر لحظه که شورای شهر اراده کند در معرض تغییر قرار می گیرد در حالیکه این نام متعلق به مردم و حتی تاریخ یک شهر است و نباید به آسانی و بدون همراهی و موافقت مردم و اهل محل دستخوش تغییر شود. همه شهروندان تهرانی بارها طعم تلخ تغییر نام خیابانها را در پیدا کردن آدرس و مقصد تجربه کرده اند.

ثانیا تجربه ثابت کرده است که مسئولین مربوطه در اتخاذ چنین تصمیماتی بسیار عجولانه و شتابزده عمل نموده و کمی بیش از بینی خود نمی بینند. در شرایطی موقت و استثنایی تصمیمی درازمدت (نامگذاری یک خیابان) می گیرند و پس از سپری شدن آن شرایط موقت این تصمیم گیری به مانع و مشکلی بدل می شود که حل آن در گرو هزینه ها و دردسرهای بسیار است. نمونه این کار نامگذاری خیابان خالد اسلامبولی و نمر النمر است که پس از مخالفت دولتهای مصر و عربستان و با مختصری عقب نشینی و همچنین آبروریزی از نقشه شهر تهران حذف شد.

ثالثا این لحن ستیزه جویانه و بیگانه ستیزانه علیه طرفهای خارجی (که شاید از واحدهای نظامی پسندیده باشد) اصلا شایسته نهادی فرهنگی و مدنی مانند شهرداری نیست. شهرداری تهران باید سمبل همزیستی با جهان، احترام به اقوام و ملل دیگر و منعکس کننده ادب و فرهنگ ایرانی باشد. متاسفانه از این حیث شهر تهران در وضعیت بسیار بدی بسر می برد. چند خیابان در تهران براساس احترام به ملتهای دیگر و مشاهیر آنها نامگذاری شده است؟ تعداد این خیابانها (که بسیار اندک است) همچنان در حال کاهش می باشد. آخرین نمونه آن تغییر نام خیابان پاستور (دانشمند مشهور فرانسوی) است. شکی نیست برای زندگی بهتر و موثرتر در جهان، دوستی و نزدیکی با جهان یک سرمایه بزرگ و بالاتر از آن یک ضرورت انکارناپذیر است. ملتهای پیشرفته با درک این مهم تلاش می کنند به بهانه های مختلف این دوستی و ارتباط را تقویت نموده، به اصطلاح برند خود را در چشم دیگران ارتقاء داده و آن را در خدمت منافع ملی کشور قرار دهند. یکی از راههای این هدف نامگذاری اماکن به نام ملتهای دیگر یا افراد مورد احترام آنهاست. نامگذاری این اماکن در تهران بیش از آنکه نشاندهنده دوستی با جهان باشد آئینه دشمنی با آن است! نامگذاری خیابان مجاور سفارت انگلستان به بابی ساندز (چریک مبارز ایرلندی که علیه انگلستان می جنگید)، خیابان مجاور سفارت عربستان به نمر النمر (روحانی ناراضی عربستانی که در این کشور اعدام شد) و ... از این قبیل است. به جای آنکه خیابان مجاور سفارتخانه ها به نام آن کشورها یا افتخارات آنها نامگذاری شود، نام دشمنان آنها در کنار دیوار سفارت تعبیه می شود تا خاری در چشم آنها باشد! اگر شهرداری با همین فرمان پیشروی نماید در آینده ای نه چندان دور نام همه خیابانهای مجاور سفارتخانه های خارجی در تهران یادآور دشمنی ابدی ما با آنها خواهد شد! بعید می داند بتوانیم یک پایتخت در جهان پیدا کنیم که اینچنین و در این سطح با کشورهای دیگر خصومت بورزد. با این رویه جهان ستیز، دشمنی آفرین و ستیزه جویانه می خواهیم در دنیا محبوب و محترم باشیم! دنیا برخلاف تصور ما ایران ستیز نیست و دشمنی خاصی با ما ندارد. رفتار کشورهای دیگر آئینه تعامل و رفتار ما با دنیاست. احترام بگذاریم تا محترم باشیم.

از دنیا بگذریم، ما به کشورهای اسلامی که احترام می گذاریم (حداقل در حرف و موضع گیریهای علنی) و طرفدار سرسخت و پروپاقرص وحدت و همبستگی اسلامی هستیم. نامگذاریها در تهران چگونه این اراده و علاقه ما را به نمایش می گذارد؟ چند خیابان در تهران به نام کشورهای اسلامی و شخصیتهای مورد احترام آنهاست؟ آیا برای مثال در مالزی و اندونزی و مراکش و ترکیه و لبنان یک شخصیت ملی مورد احترام وجود ندارد که نام یک خیابان در تهران به نام آنها باشد.

اگر می خواهیم دنیا به ما احترام بگذارد باید به دنیا احترام بگذاریم و این مهم فقط در حرف عملی نیست. یک عرصه مهم و سمبلیک آن امر نامگذاری است. نامگذاری در تهران، پایتخت جمهوری اسلامی ایران، باید آئینه احترام به جهان به ویژه کشورهای مسلمان باشد. همه کشورهای اسلامی باید خیابانی درخور در تهران داشته باشند. برعکس باید در برابر دشمنی ها صبور و شکیبا باشیم و شتابزده این دعواها و اختلافات گذرا را به مشکلات دیرپایی چون نامگذاری ها نکشانیم. فرهنگ سیاسی ما، اعم از رسمی و غیررسمی، پر از آمادگی و اشتیاق برای برخورد سلبی با جهان خارج و برهوتی از برخورد ایجابی با آن است. این امر احتمالا دلایل و ریشه های مختلفی دارد؛ در این رابطه، دشمنی با جهان خارج و فحاشی به دنیا به امری سهل الوصول و مجانی برای نمایش غیرت ملی و وطن پرستی و پاک نشان دادن خود از رذائل فردپرستانه (به نفع ارزشهای جمع گرایانه) بدل شده است در حالیکه در واقع به دلیل هزینه های هنگفت آن برای کشور و ملت اقدامی کاملا ضدملی است.

* استاد مطالعات اسرائیل – دانشگاه تهران"/>

به بهانه طرح تغییر نام خیابان مهستان در تهران: با این وطن پرستی نمایشی منافع ملی تامین می شود؟

یکی از اعضای محترم شورای شهر تهران در طرحی دوفوریتی خواهان تغییر نام خیابان مهستان (واقع در شهرک غرب تهران) به نام «جزایر ایرانی» شد. علت این اقدام واکنش به بیانیه مشترک وزرای خارجه اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در مورد جزایر سه گانه ایرانی می باشد. سفارت کشور امارات متحده عربی در این خیابان قرار دارد.

به بهانه طرح تغییر نام خیابان مهستان در تهران: با این وطن پرستی نمایشی منافع ملی تامین می شود؟

این طرح (و چنین طرحهایی) یادآور داستان مطایبه آمیز آن همشهری کاشی است که در تهران دعوا کرده بود و بربام خانه خود در کاشان پاسخ رقیب تهرانی را می داد! این پهلوان پنبه گی و قهرمانی دون کیشوت وار متاسفانه به رویه ای در کشور بدل شده است. فتح سفارتخانه های خارجی در تهران، که دولت جمهوری اسلامی مسئول تامین امنیت آنهاست و آنها در پناه حفاظت ما در تهران مستقر شده اند، از همین قبیل است. به جای آنکه پاسخ این حملات و اتهامات در مجامع بین المللی و صحنه های خارجی (جاهایی که محل وقوع این اتهام یا جرم است) داده شود، دوستان مثلا وطن پرست که در آن صحنه ها لال مونی می گیرند و یا به لکنت می افتند در تهران بلبل می شوند و در کوچه خلوت حریف می طلبند!

علاوه بر مورد بالا، این طرح از جهات دیگری منفی و زیانبار ارزیابی می شود: اولا شورای شهر تهران که باید به فکر آسایش شهروندان و حامی اصالت و آرامش و تاریخ شهر باشد، آیا در این تصمیمات لحظه ای به این اولویتها فکر می کند؟ آیا می داند این تغییر آدرس چه مشکلاتی برای شهروندان ایجاد می نماید؟ متاسفانه عمر نام اماکن و خیابانها (که در کشورهای توسعه یافته به چند صد سال می رسد و بر حفظ آن به عنوان یک میراث مشترک تاکید می شود) در ایران بسیار کوتاه است و هر خیابان حداقل دو یا سه نام دارد: قدیم، جدید و جدیدتر! متاسفانه در ایران نام خیابان هر لحظه که شورای شهر اراده کند در معرض تغییر قرار می گیرد در حالیکه این نام متعلق به مردم و حتی تاریخ یک شهر است و نباید به آسانی و بدون همراهی و موافقت مردم و اهل محل دستخوش تغییر شود. همه شهروندان تهرانی بارها طعم تلخ تغییر نام خیابانها را در پیدا کردن آدرس و مقصد تجربه کرده اند.

ثانیا تجربه ثابت کرده است که مسئولین مربوطه در اتخاذ چنین تصمیماتی بسیار عجولانه و شتابزده عمل نموده و کمی بیش از بینی خود نمی بینند. در شرایطی موقت و استثنایی تصمیمی درازمدت (نامگذاری یک خیابان) می گیرند و پس از سپری شدن آن شرایط موقت این تصمیم گیری به مانع و مشکلی بدل می شود که حل آن در گرو هزینه ها و دردسرهای بسیار است. نمونه این کار نامگذاری خیابان خالد اسلامبولی و نمر النمر است که پس از مخالفت دولتهای مصر و عربستان و با مختصری عقب نشینی و همچنین آبروریزی از نقشه شهر تهران حذف شد.

ثالثا این لحن ستیزه جویانه و بیگانه ستیزانه علیه طرفهای خارجی (که شاید از واحدهای نظامی پسندیده باشد) اصلا شایسته نهادی فرهنگی و مدنی مانند شهرداری نیست. شهرداری تهران باید سمبل همزیستی با جهان، احترام به اقوام و ملل دیگر و منعکس کننده ادب و فرهنگ ایرانی باشد. متاسفانه از این حیث شهر تهران در وضعیت بسیار بدی بسر می برد. چند خیابان در تهران براساس احترام به ملتهای دیگر و مشاهیر آنها نامگذاری شده است؟ تعداد این خیابانها (که بسیار اندک است) همچنان در حال کاهش می باشد. آخرین نمونه آن تغییر نام خیابان پاستور (دانشمند مشهور فرانسوی) است. شکی نیست برای زندگی بهتر و موثرتر در جهان، دوستی و نزدیکی با جهان یک سرمایه بزرگ و بالاتر از آن یک ضرورت انکارناپذیر است. ملتهای پیشرفته با درک این مهم تلاش می کنند به بهانه های مختلف این دوستی و ارتباط را تقویت نموده، به اصطلاح برند خود را در چشم دیگران ارتقاء داده و آن را در خدمت منافع ملی کشور قرار دهند. یکی از راههای این هدف نامگذاری اماکن به نام ملتهای دیگر یا افراد مورد احترام آنهاست. نامگذاری این اماکن در تهران بیش از آنکه نشاندهنده دوستی با جهان باشد آئینه دشمنی با آن است! نامگذاری خیابان مجاور سفارت انگلستان به بابی ساندز (چریک مبارز ایرلندی که علیه انگلستان می جنگید)، خیابان مجاور سفارت عربستان به نمر النمر (روحانی ناراضی عربستانی که در این کشور اعدام شد) و … از این قبیل است. به جای آنکه خیابان مجاور سفارتخانه ها به نام آن کشورها یا افتخارات آنها نامگذاری شود، نام دشمنان آنها در کنار دیوار سفارت تعبیه می شود تا خاری در چشم آنها باشد! اگر شهرداری با همین فرمان پیشروی نماید در آینده ای نه چندان دور نام همه خیابانهای مجاور سفارتخانه های خارجی در تهران یادآور دشمنی ابدی ما با آنها خواهد شد! بعید می داند بتوانیم یک پایتخت در جهان پیدا کنیم که اینچنین و در این سطح با کشورهای دیگر خصومت بورزد. با این رویه جهان ستیز، دشمنی آفرین و ستیزه جویانه می خواهیم در دنیا محبوب و محترم باشیم! دنیا برخلاف تصور ما ایران ستیز نیست و دشمنی خاصی با ما ندارد. رفتار کشورهای دیگر آئینه تعامل و رفتار ما با دنیاست. احترام بگذاریم تا محترم باشیم.

از دنیا بگذریم، ما به کشورهای اسلامی که احترام می گذاریم (حداقل در حرف و موضع گیریهای علنی) و طرفدار سرسخت و پروپاقرص وحدت و همبستگی اسلامی هستیم. نامگذاریها در تهران چگونه این اراده و علاقه ما را به نمایش می گذارد؟ چند خیابان در تهران به نام کشورهای اسلامی و شخصیتهای مورد احترام آنهاست؟ آیا برای مثال در مالزی و اندونزی و مراکش و ترکیه و لبنان یک شخصیت ملی مورد احترام وجود ندارد که نام یک خیابان در تهران به نام آنها باشد.

اگر می خواهیم دنیا به ما احترام بگذارد باید به دنیا احترام بگذاریم و این مهم فقط در حرف عملی نیست. یک عرصه مهم و سمبلیک آن امر نامگذاری است. نامگذاری در تهران، پایتخت جمهوری اسلامی ایران، باید آئینه احترام به جهان به ویژه کشورهای مسلمان باشد. همه کشورهای اسلامی باید خیابانی درخور در تهران داشته باشند. برعکس باید در برابر دشمنی ها صبور و شکیبا باشیم و شتابزده این دعواها و اختلافات گذرا را به مشکلات دیرپایی چون نامگذاری ها نکشانیم. فرهنگ سیاسی ما، اعم از رسمی و غیررسمی، پر از آمادگی و اشتیاق برای برخورد سلبی با جهان خارج و برهوتی از برخورد ایجابی با آن است. این امر احتمالا دلایل و ریشه های مختلفی دارد؛ در این رابطه، دشمنی با جهان خارج و فحاشی به دنیا به امری سهل الوصول و مجانی برای نمایش غیرت ملی و وطن پرستی و پاک نشان دادن خود از رذائل فردپرستانه (به نفع ارزشهای جمع گرایانه) بدل شده است در حالیکه در واقع به دلیل هزینه های هنگفت آن برای کشور و ملت اقدامی کاملا ضدملی است.

* استاد مطالعات اسرائیل – دانشگاه تهران

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *