آنچه گوزنها را از دیگر فیلمهای آن عصر متمایز میکند، فرم روایی و درونمایه انسانیاش است. اینبار با دو قهرمان روبهرو هستیم؛ هر یک با زخمهای خویش، هر یک با گذشتهای جدا، اما مقصدی مشترک. یکی نماد مبارزه و ایمان و دیگری مجسمهای شکسته از رفاقت و فراموشی. داستان موازی این دو شخصیت با تم دوستی و وفاداری در هم میپیچد؛ دوستی که در برابر فروپاشی، راهی جز بیداری ندارد. گوزنها نه فقط یک اثر سینمایی که نوعی ادبیات بصری است؛ تلخ، نجیب و عمیقاً انسانی.
به گزارش کاویان گلد، در میان قابهای خاکگرفته تاریخ سینمای ایران، جایی هست برای فیلمی که نه تنها بر پرده نقرهای بلکه در حافظه جمعی یک نسل نقش بسته است؛ یعنی «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی تنها یک فیلم نیست؛ یادگار دورانیست که سینما آینه آرمان، درد، شکست و خیزش بود.
به گزارش فرارو، فیلم گوزنها سیاسیترین اثر کیمیایی است؛ فیلمی که در لایههای پنهانش، صدای فریاد نسلی خسته، اما امیدوار به رهایی را میشنوی. داستان آن قصه بازگشت انسان است؛ انسانی که روزگار، پیکرش را در کوچههای بیرحم لالهزار انداخته، معتاد، خسته و نیمهجان شده است، اما در جهان کنشگر کیمیایی، سقوط به معنای پایان همه چیز نیست بلکه قهرمان گوزنها باید برخیزد، باید بازگردد و مقام انسانیت خویش را باز یابد.