سوریه کشوری در حاشیه منطقه نیست، بلکه در قلب آن قرار دارد. چنین تحول تاریخی در چنین کشوری، هم کشورهای مهم منطقه و محیط عربی اطراف آن را تحت تأثیر قرار میدهد و هم سیستمهای ژئوپلیتیک غیرعربی همجوار را متحول میکند و بر جهاتی از روندهای جهانی نیز تأثیر خواهد داشت.
به گزارش خبرآنلاین روزنامه شرق نوشت:
درباره اینکه چرا چنین شد و چه پیامدهایی بر آن مترتب است، یک بررسی اجمالی و مقدماتی میتواند حاکی از نکات زیر باشد:
1- در اینکه حکومتهای تکنفره و مبتنی بر امیال، منویات و تصمیمات یک فرد با وجود اقتدار غلطانداز آنها، از درون بسیار متزلزلاند، هیچگاه تردیدی نبوده است. فساد مالی و اداری و منافع شخصی در چنین حکومتهایی که بر حامیپروری برکشیدهشدگان استوار است، هیچگاه اجازه برقراری رابطهای قابل اتکا بین رأس هرم و لایههای حکومتی زیرین را نداده است. همزمان عموم مردم که شاهد تعاملات فاسد در رأس هرم هستند و شرایط زندگی آنها به طور مستمر بر اثر سوءمدیریت و افزایش فساد بیشازپیش وخیم میشود، از حکومت و رأس آن فاصله میگیرند. در چنین شرایطی همواره این احتمال وجود دارد که یک اتفاق موجب فروپاشی چنین حکومتهایی شود.
درباره سقوط اسد، غالبا از بستهشدن دست حزبالله لبنان و درگیربودن روسیه در اوکراین و محدودیتهای ایران بهعنوان عواملی که موجب فروپاشی دولت اسد شد، اسم برده میشود. اما اینها عذرهای بدتر از گناه است. مگر یک نظام سیاسی باید تا این حد به عوامل خارجی برای حفظ خود در برابر عوامل داخلی متکی باشد؟