حسین معززینیا، منتقد و مستندساز گفت: واقعاً شوکه شده بودم و در لحظه، چرایی اینکه چه شد درگیر این جریان شدم برایم شکل گرفت. بعد هم اولین چیزی که بعد از آن چرا به ذهنم رسید، زمان بستری و قرنطینه طولانی در بیمارستان برای درمان بود؛ در آن لحظه اولین مشکلم ندیدن دختر یکسالهام بود. مدام دنبال راهی بودم که بتوانم فرصتی برای این دیدار پیدا کنم، اما امکان نداشت. آن روز مدام به این فکر میکردم که وقتی به خانه برسم چطور این موضوع را به همسرم بگویم، یا یادم است که در پاسخ به تماس برادرم گفتم باید فردا به بیمارستان شریعتی بروم و در پاسخ به چرای او، مانده بودم از چه کلماتی استفاده کنم. مدام به فکر دیگران بودم چون میدانستم اگر از کلمه سرطان استفاده کنم، دل شنونده ناگهان میریزد اما از سویی اگر استفاده نکنم چه بگویم و این موضوع آن موقع برایم یک چالش شده بود. منبع:آخرین خبر
265 33