شرح حدیثی برای فکر و فرهنگ برگزیده از درسهای آیت الله آقا مجتبی تهرانی
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، روایتی در کتاب بحار جلد 75 ، صفحه 379 آمده است که (امام حسن عسکری علیه السلام) میفرمایند:
خَیْرُ إِخْوَانِکَ مَنْ نَسِیَ ذَنْبَکَ وَ ذَکَرَ إِحْسَانَکَ إِلَیْهِ
بهترین برادران تو کسی است که اگر نسبت به او خطایی انجام دادی، او بدی و خطای تو را فراموش کند و اگر نسبت به او خدمت و خوبی کردی، او همیشه یادآور خوبیهای تو باشد
شرح این حدیث را بر اساس درسهای آیت الله آقامجتبی تهرانی در زیر بخوانید:
اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
روایت از امام حسن عسکری (ع) منقول است که حضرت فرمودند: بهترین براداران تو، این تعبیر اخوانی که دارد، مراد، برادر به اصطلاح نسبی نیست، این به تعبیر قرآن، اخوّت ایمانی است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»؛2 یعنی در روابط اجتماعی، شما با برادران ایمانی تان که رابطه دارید، بهترین آنها کسی است که این دو مشخّصه درش باشد.
یک: اگر نعوذبالله، نسبت به او خطایی انجام دادی، بد عمل کردی. حالا در هر رابطه ای، او نسبت به تو یک چنین حالتی داشته باشد که فراموش کند بدی را که تو نسبت به او انجام دادی. حالا من میگویم اصلاً این روایت، خودش یک آموزندگی است. از این کسانی نباشد که هر دفعه باهات برخورد کند به رخت بکشد که تو، همین آدمی بودی که با من این کار را کردی. دیگر من بهتر از این نمی توانستم بگویم. «خَیْرُ إِخْوَانِکَ» بهترین برادران دینیات، آن کسی است؛ «مَنْ نَسِیَ ذَنْبَکَ»حالا میگویم، بدی نسبت به اوست؛ چون جمله بعد این را توضیحش میدهد، روشنش میکند. یک وقت میگوییم: بد عمل کردی، نه نسبت به او؛ نه، یک کار بدی ازت سر زده، دید او، فهمید او؛ حالا یادش رفت. چیزی، کسی نیست به این که فرض کنید رژه برود توی ذهنش. توجّه کنید! یک وقت نه، بدی نسبت به اوست. این روایت بدی نسبت به اوست، جمله بعدی این را توضیح میدهد تویاش ، حالا عرض میکنم. این مشخّصه اوّل است.
دوّم: «وَ ذَکَرَ إِحْسَانَکَ إِلَیْهِ»؛ اگر تو نسبت به او خدمتی کردی، نیکی کردی، گوش میکنی؟ او یادآور بشود خوبیهایی را که به او کردی. نسبت به بدیهایت، گوش کنید! به رخت نکشد، حتّی داریم؛ «نَسِیَ» فراموش کند، حالا من میگویم.
دوّمی: و آن این است که نه، همیشه خوبیهای تو، یادآور او باشد. این دو مشخّصه توی برادران ایمانی، بهترین فرد، یک همچین آدمی است؛ بدیهای تو را فراموش کند و نیکیهای تو را یادآور باشد. خلاصه کردم. حالا میخواسته امام حسن عسکری (ع)، یک به قول ما، معیار بدهد به دست من و تو که برویم رفقایمان را شناسایی کنیم؟! آره؟ چون عبارت این بود دیگر، هان! بهترین برادرانت؛ آره، ما بیاییم ببینیم توی رفقایمان کی هست به این که مثلاً یک همچین حالتی دارد، خوبهایش را از بدهایش جدا کنیم، مثلاً فرض کن. نه نخواسته حضرت، این را بفرماید که من میخواهم یک معیار بدهم برای شناسایی دیگران، نه! خواسته به من و تو بفهماند؛ فهمیدی؟ من و تو را خواسته بگوید، بگوید تو باید یک چنین آدمی باشی نسبت به برادران دینیات، بدیهایشان را به فراموشی بسپاری و خوبیهایشان را یادآور باشی. گاهی ما می گوییم به در بگو دیوار چیه؟! بشنود. تعبیر ساده کردم، ظرافت در کلام. به در بگو، دیوار بشنود. این تعبیر را میکند امّا میگوید این جور آدم باش تو. گوش کنید! از آن کسانی باشید که زشتیها را به فراموشی بسپارید، نسبت به دیگران،ها! نه خودت، فهمیدی؟ و خوبی ها را یادآور باشید؛ این از صفات الهیّه است. همان طور که خداوند چشم پوشی میکند از بدی من و تو، تو هم چشم پوشی کن از بدی چی؟ کسانی را که برادر ایمانیت هستند. همان طور که خداوند نیکیها را هیچ گاه چیه؟ به فراموشی نمیسپارد. درست است؟! همه نیکیهایی را که انجام میدهید بلکه چندین برابر جلوه میکند نزد حق تعالی، شما هم یک همچین آدمهایی باشید. به تعبیر دیگر، بیایید خودتان را ملوّن به لون الهی بکنید، رنگ خدایی به خود بدهید، در روابط اجتماعیتان.