اگر نظام حکمرانی ما سراغ قفسه زونکنها نرود و گره از چند پروندهی فردافکن شده نگشاید و باز هم زونکنهای جدیدی در این قفسه بگذارد، حال و روز ایران، بهتر نخواهد شد.
واژهی « فردافکنی» معادل فارسی خوب و تمیزی برای (Procrastination) انگلیسی یا همان تعلل و اهمال و تسویف عربی است. یعنی کاری که قرار است امروز و در همین ساعت انجام شود، به فردا یا زمانی دورتر موکول میشود و آن قدر این پروسه تکرار میشود که با کوهی از کارهای بر زمین مانده و «انباشتِ مشکلات» روبرو خواهیم ماند.
مشهورترین نوع اهمال کاری، همان رفتار مرسوم دانشآموزی و دانشجویی ماست که درسهایمان را در وقت و موعد خودش مرور نمیکنیم و به شب امتحان میاندازیم. حالا فکر کنید که دولتها و سیستمهای حکمرانی هم دچار اهمال کاری میشوند یا نه؟ وقتی که فردافکنی، برای زندگی فردی ما تا این اندازه معضل ایجاد میکند، برای یک کشور تا چه اندازه دردسرساز خواهد شد؟ اینها سوالات مهمی هستند که خدا کند نزد رییس جمهور جدید و اعضای کابینهی او نیز، مهم تلقی شوند.
ضلع گشمده در مثلث افکار پزشکیان
وقتی که به دقایق نخستِ نوبت اول سخنرانی دکتر مسعود پزشکیان در دفاع از کابینه گوش سپردم؛ دیدم دوباره سراغ ارجاعات تاریخی و دینی رفته و تلاش میکند به کمک آیات و احادیث و اشعار و روایات، بیش از هر مفهوم دیگری بر «وفاق» تاکید کند و به همه بگوید که ایران، نیاز به همکاری و انسجام و برادری دارد. در درستی و زیبایی این سخنان، هیچ تردیدی نیست.
هم حافظه رییس جمهور شایان تحسین است و هم استفاده صحیح و به موقع از آن رفرنسها و اشارات. اما راستش را بخواهید؛ یک ایراد و انتقاد جدی هم در میان است: در ذهن رییس جمهور، تمام این سخنان زیبا و ارزشمند، فقط و فقط در دو فاز «گذشته» و «اکنون» مورد بهره برداری قرار میگیرد و آن چه که در کلام او غایب است؛ همانا مفهوم شگرف و مه آلودِ «آینده» است.
به نظرم؛ دو تا کار مهم باید کرد:
اول این که پزشکیان نیز مانند دیگر روسای جمهورِ عالم، یک یا چند نویسنده خوب و کارکشته داشته باشد برای نوشتن متن سخنرانی و علاوه بر منابع دینی، مفاهیم سیاسی و اجرایی هم در ملات بریزند.
دوم این که تیمی از مشاورین و مخهای حاضر در حلقهی پیرامون او، گوشزد کنند که پرداختن به اهمیت درسهای «دیروز» و ضرورت وحدت و انسجامِ «امروز»، بسیار مهم است. اما بیزحمت، رفته رفته درباره «آینده» هم صحبت شود و به خلق الله بگویند که به عنوان مثال «تصور و تجسم کلی او و معاونین و مشاورینش از ایرانِ شهریور ۱۴۰۴ چیست؟»
چرا سوال بالا اهمیت دارد؟ به یک دلیل ساده. ما هم اکنون در شهریور ۱۴۰۳ هستیم و وقتی که شرایط کشور را با شهریور ۱۴۰۲ قیاس کنیم، درخواهیم یافت که شرایط کشور نه تنها بهتر نشده، بلکه در بسیاری از موارد، دلایل بیشتری برای نگرانی داریم:
اگر حال و حوصله دارید، بروید به آرشیو خبرگزاریها مراجعه کنید و به مدت چهار پنج دقیقه، مواضع و سخنان رئیس جمهور پیشین در شهریور ۱۴۰۲ را مرور کنید. من این کار را انجام دادم و به چند مورد ساده زیر برخوردم:
«معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور: عضویت دائم در بریکس یعنی گروه اقتصادهای نوظهور جهانی یک پیشرفت تاریخساز و موفقیت استراتژیک برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی است». (۲ شهریور ۱۴۰۲ ایسنا)
«خبر خوب سخنگوی دولت، ارتقای طرح کالابرگ الکترونیکی به ۵ دهک: اگر خانوارهای ۵ دهک ابتدایی، از ۱۱ قلم کالای مشمول کالابرگ الکترونیکی استفاده کنند، به آنها ۱۲۰ هزار تومان یارانه تشویقی داده میشود». (۱ شهریور ۱۴۰۲ ایرنا)
«قرارگاه زیست عفیفانه با هدف بررسی اقدامات انجام شده از سوی دستگاههای فرهنگی، با حضور رئیس جمهور تشکیل جلسه داد. رئیس جمهور حل مشکلات پیشروی دسترسی آسان آحاد مردم به پوشاک مناسب و تولیدات فرهنگی و هنری متناسب را از وظایف این قرارگاه برشمرد. گزارشی از ساخت مسکن ارزان قیمت و استیجاری برای جوانان نیز ارائه شد.» (۸ شهریور ۱۴۰۲ سایت اطلاعرسانی نهاد ریاست جمهوری)
«تشکیل قرارگاه ویژه برای تأمین اتوبوس زائران اربعین با دستور معاون اول رئیسجمهور» (۵ شهریور ۱۴۰۲ ایرنا)
«رئیس جمهور در جریان بازدید سرزده از مرکز شبانهروزی مبارزه با مفاسد نهاد ریاست جمهوری، گفت: فسادستیزی پیمان نانوشته میان دولت سیزدهم و مردم است، لذا اولین کسانی که باید در زمینه مبارزه با فساد، پیشرو و پیشقدم باشند، دولتمردان هستند». (۲۵ شهریور ۱۴۰۲ ایرنا)
«معاون حقوقی وزیر نیرو اعلام کرد که به خاطر تفکر قرآنی و جهادی دولت سیزدهم، علاوه بر قطع نشدن برق بخش خانگی، رشد مصرف در بخش صنایع اتفاق افتاد. اما دبیر اسبق سندیکای صنعت برق ضمن تکذیب این ادعا، اعلام کرد که به خاطر قطع مکرر برق و سهمیه بندی برق صنایع، باعث کاهش تولید شد.» (۴ مهر ۱۴۰۲ تجارت نیوز)
همین چند نمونه بالا کافیست تا به ما و آقای پزشکیان یادآوری کند که روزگار زود میگذرد و ممکن است کار دولت و نهاد سیاست، به شکل موقت با شعار و گفتاردرمانی راه بیفتد. اما اسم حقیقی این رفتار، همانا «فردافکنی» و حوالت دادن مشکلِ امروز به فرداهای نیامده است.
کاری به این نداریم که ایدهی عجیب تاسیس انواع و اقسام «قرارگاه» برای حل مشکلات، تا چه اندازه مضحک و بیمعنی است و مثلا ایا مبارزه با فساد، نیاز به کادر و نیروی کشیک شبانه روزی دارد یا نه. مهم این است که دست کم دربارهی شش مثالی که بدانها اشاره کردیم، در ظرف یک سال، هیچ تغییر ملموسی روی نداده است.
نه عضویت ایران در بریکس منجر به مالیدن خامه و عسل بر نان مردم شده، نه با تفکر قرارگاهی به توافقی دربارهی نوع پوشش مردم دست یافتهایم، نه ناوگان حمل و نقل جوابگوی سفرهای میلیونی زائرین بوده، نه توانستهایم مشکل برق را حلی کنیم، نه به جایی رسیدهایم که تورم مواد غذایی و کالاهای اساسی متوقف شود. چرا؟ واضح است: به این دلیل که اساسا نه تنها برنامه روشنی برای گذار از این مشکلات وجود نداشته، بلکه ارادهای برای گذار از مشکل در میان نبوده و زیرساخت و نیازهای اولیه نیز تامین نشدهاند.
صد البته موضوع مهم و آسیب بنیادینی به نام فردافکنی و تعلل، فقط دامنِ دولت را نگرفته و بدون تعارف باید بپذیریم که این معضل، با تمام ارکان حاکمیت ارتباط دارد و دولت یا قوهی مجربه، به تنهایی نمیتواند هماورد شود.
بیایید چند نمونه از فردافکنیهای مهم سیستم حکمرانی کشور را با هم مرور کنیم که معمولا هیچ دولت و رییس جمهوری و همچنین خود حاکمیت، برنامهی روشنی برای آن ندارد و همواره آنها را به فرداهای دور حواله میدهد:
اقتصاد:
تعیین تکلیف نهایی قیمت واقعی سوخت و انرژی اعم از برق و بنزین و گازوییل و گاز و …
کاستن از نقش نفت در تامین بودجهی کشور و حساب باز کردن بر روی منابع دیگر.
تعیین تکلیف مکانیسم تعیین نرخ ارز و نظارت بر چند و چون تخصیص ارز.
پیوستن یا نپیوستن ایران به FATF و حل مشکل شفافیت مالی.
تعیین تکلیف موضوع گردشگری و میزان آزادیهای آنها.
تعریف دقیق جایگاه و قلمرو بخشهای دولتی، خصوصی و خصولتی.
تعیین تکلیف مکانیسم بودجهریزی برای انواع نهادهای موازی متنعم از بودجهی عمومی.
تداوم تولید خودرو با نازلترین سطح کیفیت، بالاترین قیمت فروش و ابهام در واردات خودرو خارجی.
اجتماعی:
رسیدن به یک نتیجهی روشن در مورد موضوع پوشش زنان و حدود و ثغور آزادیهای فردی و اجتماعی.
افزایش سهمناک شکاف طبقاتی.
بیعدالتی در توزیع منابع و تبعیض آشکار در بهره برداری از انواع رانت و سهمیه.
سیاسی:
تعیین تکلیف نهایی تنش یا روابط بین ایران و آمریکا.
تعیین تکلیف وضعیت تفکیک قوا، اختیارات تقنینی و رفع نواقص نظام انتخاباتی.
بی اعتنایی به خطرات دهتشناک زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و مسالهی آب.
روشن شدن مساله حزب و تحزب.
حدود و ثغور نقش نظامیان در ساختار سیاست و قدرت.
حد و مرز میزان حمایت مالی از گروههای متنوع نزدیک به ایران در منطقه و تعریف اثرگذاری آنان بر میزان قدرت منطقهای و بینالمللی ایران.
تعریف الگویی روشن برای قلمرو فعالیت تشکیلات اطلاعاتی – امنیتی کشور.
میزان مشارکت زنان و اهل سنت در ساختار قدرت و مسئولیت.
تنظیم معیارهای روشن در گزینش و استخدام.
اینها فقط چند نمونه است و میتوان باز هم میتوان به این لیست افزود. اما همین چند نمونه هم میتواند نشان دهد که ایران با لیستی از مسائل، مصائب و موضوعاتی روبروست که در یک روند کشدار و طولانی به طور مداوم فردافکن شده و مشخص نیست که حاکمیت و دولت، چه برنامهای برای این مسائل دارند. این نیز مشخص نیست که تداوم بیاعتنایی به انباشت این مشکلات، در سالیان آتی ایران را در چه وضعیتی قرار خواهد داد.
۳۱۱۳۱۱