در اوین ۵۵، ما روزی فقط یک ساعت به حیاط میآمدیم برای هواخوری. در اوین ۱۴۰۳، از ۸ صبح درب حیاط باز میشد تا ساعت ۱۸ عصر و هر قدر که میخواستیم، در حیاط میماندیم…
همهمان این عبارت را شنیدهایم که «هدف نبایستی وسیله را توجیه کند»؛ اما کم نیستند جریانات سیاسی که اخلاق را به زیر پا نهاده و «هدف» بهراحتی استفاده از هر «وسیله»ای را توجیه میکند.
ماجرا از مصاحبهی من با جناب بیژن فرهودی شروع شد. ایشان پرسیدند که «شما هم قبل از انقلاب اوین بودید و هم بعد از انقلاب، چه تفاوتی میان آنها وجود دارد؟»، من هم پاسخ دادم که «تفاوت میان آن دو مثل تفاوت میان یک هتل پنجستاره با یک مسافرخانه در ناصرخسرو میباشد»؛ که چشمتان روز بد نبیند و سلطنتطلبها من را به زیر توپخانهی دشنام و ناسزا گرفتند. باورنکردنی است که افرادی تحصیلکرده و مسن، اینقدر راحت فحاشی کنند.
نخست آنکه سوال «تفاوت میان اوین قبل و بعد از انقلاب» را تحریف کردند به اینکه «زیباکلام مزدور، خائن، وسطباز، شارلاتان، سوپاپ اطمینان (و الفاظ رکیک دیگری که اجازه بدهید ذکر نکنم)، گفته که زندانهای ج.ا هتلهای پنجستاره هستند»؛ در حالی که سوال صرفا پیرامون زندان اوین میبود و نه آنکه «ظرف ۴۶ سال گذشته در زندانهای ج.ا چه گذشته.»
سلطنتطلبها کلی مطلب پیرامون اوین دههی ۶۰ و آقای لاجوردی و اوین دههی ۷۰ و قاضی مرتضوی، یا اعدامهای سال ۶۷ گفتهاند که معلوم نیست چه ارتباطی به پرسش آقای فرهودی پیرامون اوین ۱۳۵۵ و اوین ۱۴۰۳ پیدا میکنند؟ در اوین ۵۵، ما روزی فقط یک ساعت به حیاط میآمدیم برای هواخوری. در اوین ۱۴۰۳، از ۸ صبح درب حیاط باز میشد تا ساعت ۱۸ عصر و هر قدر که میخواستیم، در حیاط میماندیم. در ۵۵ اساسا ملاقات وجود نداشت. من در آن ۶ ماه، هیچ ملاقاتی با بستگانم نداشتم. در اوین ۱۴۰۳ هر دوشنبه ملاقات با بستگان درجهی اول بود: یک هفته حضوری در یک سالن بزرگ مثل رستوران دور میز با بستگان مینشستیم و هفتهی بعدش کابینتی. در ۵۵ هیچ تماسی با دنیای بیرون نداشتیم. در ۱۴۰۳ هر زندانی میتوانست با ۶ شمارهی تلفن با بستگانش از ۸ صبح تا ۲۱ شب، نامحدود تماس بگیرد. هر روز پزشک به زندان میآمد و میتوانستیم جدای از بهداری زندان، از بیرون هم دارو تهیه کنیم. قبلا یک جلد کتاب هم در اوین نبود، اما امروز برخی از بندها بیش از یکهزار جلد کتاب دارند. ارسال کتاب آزاد است و بسیاری تفاوتهای دیگر.
صدالبته که زندانی نمودن انسانها به جرم داشتن اندیشهی مغایر با حکومت، خلاف ابتداییترین اصول دموکراسی است چه در ۵۵، یا در ۱۴۰۳. مسئله، کتمان حقیقت در ۵۵ توسط سلطنتطلبها است.
ذات نایافته از هستیبخش
کِی تواند که شود هستیبخش؟
منبع: صفحهی اینستاگرام نویسنده
۲۵۹۵۷