او ادامه داد: «حدود ۲۰۰ نفر برای مأموریت اعزام شدند و ما ۵ نفر باقی‌مانده بودیم. وقتی به ما گفتند که شما مسئول نواحی مختلف بقاع هستید، برای معارفه آقای حسین دهقان و سید حسن نصرالله به شمسطار رفتیم. آن روز، اولین بار بود که سید حسن نصرالله را دیدم. او با اراده‌ای آهنین و چهره‌ای نورانی، در دل همه جا باز کرد

باقری با احساس عمیق به یاد می‌آورد: «معارفه حدود یک ساعت و نیم طول کشید. آقای دهقانی به من گفت: «آقای باقری، فکر ۴۵ روز را از سرت بیرون کن، حالا حالاها اینجایی، مسئولیت قبول کردی!" وقتی برگشتم، فرزندم ۸ ماهه شده بود و هیچ نشانه‌ای از شناختن من نداشت. این دلتنگی و درد جدایی، مرا آزرده‌خاطر کرد.»

خاطره حاج حمید از سوالی که به عربی از «نصر الله» پرسید

در ادامه از او خواستم خاطره‌ای دیگر از سید حسن نصرالله برایم تعریف کند. او نوشت: «جلسه‌ای در مرکز فرماندهی منعقد بود. فرماندهان قدیمی ایرانی به زبان عربی صحبت می‌کردند و ما که تازه به منطقه آمده بودیم، خجالت می‌کشیدیم و فارسی صحبت می‌کردیم. سید نصرالله عربی را به خوبی می‌دانست و فارسی را نیز فصیح و زیبا صحبت می‌کرد. جرأت پیدا کردم و با عربی شکسته سؤالی مطرح کردم. دیگر فرماندهان ایرانی لبخندی زدند و سید با مهربانی گفت: «این مرد اراده و جرأت زیادی دارد. قول می‌دهم دو ماه دیگر بهتر از شما عربی صحبت کند.» و سپس با لبخند رو به من گفت:«عزیزم، نگران نباش، همین طریقه و تلاش را ادامه بده.»

شهادت نیلفروشان و سید حسن نصرالله، نشان داد که ما در مسیر حق، بهایی گزاف پرداخته‌ایم؛ این دو قهرمان نه تنها برای لبنان، بلکه برای همه آزادی‌خواهان جهان مظهر ایستادگی و شجاعت هستند. فقدان این افراد، مانند زخمی عمیق بر دل ماست و هوای دل ما غمگین و گرفته است

حاج حمید با لبخند به یاد آورد که این سخن سید حسن نصرالله شهامت و امیدی در دل او کاشت و باعث شد که در کوتاه‌ترین زمان ممکن، بتواند زبان عربی را برای مکالمات ضروری یاد بگیرد. این خاطره‌ای بود که همیشه در دل حاج حمید جاودان مانده است.

شهید نیلفروشان: امید و ایمان حتی در تاریک‌ترین لحظات باید زنده بماند

در ادامه صحبت‌هایمان، از او خواستم خاطره‌ای از شهید نیلفروشان تعریف کند. حاج حمید نوشت: «شهید نیلفروشان انسانی فرهیخته و دانا بود. در یکی از جلسات در مسجد ابوذر، شاهد شخصیت والای او بودم. هر کلامش مانند شعله‌ای در دل‌ها می‌نشست و به ما یاد می‌داد که چگونه باید در برابر چالش‌ها ایستادگی کنیم. او به ما نشان داد که حتی در تاریک‌ترین لحظات، امید و ایمان باید زنده بماند.»

باقری با دلتنگی گفت: «شهادت نیلفروشان و حالا سید حسن نصرالله، نشان داد که ما در مسیر حق، بهایی گزاف پرداخته‌ایم. این دو قهرمان نه تنها برای لبنان، بلکه برای همه آزادی‌خواهان جهان مظهر ایستادگی و شجاعت هستند. فقدان این افراد، مانند زخمی عمیق بر دل ماست و هوای دل ما غمگین و گرفته است.»

یکی از خاطراتی که حاج حمید باقری به آن اشاره کرد، داستان شهیدی از بستگان شهید نیلفروشان بود. او گفت: «یکی از بستگان شهید نیلفروشان اولین شهید دارخوین بود و آن منطقه به نام این شهید بزرگوار نام‌گذاری شده است. این ارتباط نزدیک با شهادت و مقاومت، نشانگر روح ایستادگی در خانواده نیلفروشان بود.»

شهادت این دو بزرگوار، نه فقط برای لبنان، بلکه برای تمام مدافعان حق و عدالت، زخمی جانکاه است. آن‌ها چراغ‌های هدایت و شجاعت در مسیر پرخطر مقاومت بودند و یادشان همیشه زنده خواهد ماند.

همانطور که قرآن کریم می‌فرماید: « وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ راه مقاومت، هرچند پر از درد و رنج، همراه با عزت و سربلندی است. و خون شهیدان همچون سید حسن نصرالله و شهید نیلفروشان، همیشه به ما راه را نشان خواهد داد و چراغ راهنما در مسیر دشوار مقاومت خواهد بود.

46"/>

از قلب «لبنان» تا «دارخوین»؛ خاطراتی از شهیدان «نیلفروشان» و «سید حسن نصرالله»

ترور ناجوانمردانه سید حسن نصرالله و شهید نیلفروشان، دو ستون استوار مقاومت، زخمی عمیق بر دل آزادی‌خواهان جهان نشاند. حاج حمید باقری، یادگار دفاع مقدس، در این روایت از فداکاری‌ها و رشادت‌های این دو شهید بزرگوار، پرده برمی‌دارد. این دو قهرمان، چراغ‌های هدایت و شجاعت در مسیری بودند که هرگز از هزینه‌های سنگین خود خالی نبوده و نخواهد بود.

از قلب «لبنان» تا «دارخوین»؛ خاطراتی از شهیدان «نیلفروشان» و «سید حسن نصرالله»

خبرآنلاین اصفهان – عاطفه علیان: ترور ناجوانمردانه سید حسن نصرالله و شهید نیلفروشان، دو ستون استوار مقاومت، زخمی عمیق بر دل آزادی‌خواهان جهان نشاند. این دو قهرمان، نه تنها نماد ایستادگی در برابر ظلم، بلکه مظهر ایمان و تعهد به راه حق بودند.

در تاریخ معاصر لبنان، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های مقاومت، سید حسن نصرالله است. او با تکیه بر آموزه‌های اسلامی و فرهنگ عاشورا، جبهه‌ای مقاوم در برابر تجاوزات دشمنان تشکیل داد؛ روزهای اوج مقاومت، روزهایی بودند که سید حسن نصرالله با سخنرانی‌های پرشور خود، روحیه ملت لبنان و تمامی آزادی‌خواهان جهان را تقویت می‌کرد. ترور او، زخمی بر دل جبهه مقاومت بود که همچنان دردش در قلب‌ها باقی است.

برای یافتن پاسخی به این غم بزرگ، پیامم را در ایتا برای حاج حمید باقری، یادگار دفاع مقدس و از همراهان شهید نصرالله، ارسال کردم. پاسخی که از عمق جان مردی می‌آمد که خود، شاهد لحظات تاریخی مقاومت و شهادت بود.

حاج حمید باقری در پاسخش نوشت: «در آبان ۶۳، وقتی به مأموریتی به لبنان رفته بودم، فرزندم تنها ۵ روزه بود. روز جمعه به کشور برگشتم و در نماز جمعه شرکت کردم. شهید هاشم باغستانی، دستی بر شانه‌ام گذاشت و با صدایی محکم گفت: «آقا حمید، فردا باید لانه جاسوسی باشی برای اعزام به لبنان.” آن لحظه، قلبم تندتر می‌زد و روح مقاومت در وجودم زنده شد.»

او ادامه داد: «حدود ۲۰۰ نفر برای مأموریت اعزام شدند و ما ۵ نفر باقی‌مانده بودیم. وقتی به ما گفتند که شما مسئول نواحی مختلف بقاع هستید، برای معارفه آقای حسین دهقان و سید حسن نصرالله به شمسطار رفتیم. آن روز، اولین بار بود که سید حسن نصرالله را دیدم. او با اراده‌ای آهنین و چهره‌ای نورانی، در دل همه جا باز کرد

باقری با احساس عمیق به یاد می‌آورد: «معارفه حدود یک ساعت و نیم طول کشید. آقای دهقانی به من گفت: «آقای باقری، فکر ۴۵ روز را از سرت بیرون کن، حالا حالاها اینجایی، مسئولیت قبول کردی!” وقتی برگشتم، فرزندم ۸ ماهه شده بود و هیچ نشانه‌ای از شناختن من نداشت. این دلتنگی و درد جدایی، مرا آزرده‌خاطر کرد.»

خاطره حاج حمید از سوالی که به عربی از «نصر الله» پرسید

در ادامه از او خواستم خاطره‌ای دیگر از سید حسن نصرالله برایم تعریف کند. او نوشت: «جلسه‌ای در مرکز فرماندهی منعقد بود. فرماندهان قدیمی ایرانی به زبان عربی صحبت می‌کردند و ما که تازه به منطقه آمده بودیم، خجالت می‌کشیدیم و فارسی صحبت می‌کردیم. سید نصرالله عربی را به خوبی می‌دانست و فارسی را نیز فصیح و زیبا صحبت می‌کرد. جرأت پیدا کردم و با عربی شکسته سؤالی مطرح کردم. دیگر فرماندهان ایرانی لبخندی زدند و سید با مهربانی گفت: «این مرد اراده و جرأت زیادی دارد. قول می‌دهم دو ماه دیگر بهتر از شما عربی صحبت کند.» و سپس با لبخند رو به من گفت:«عزیزم، نگران نباش، همین طریقه و تلاش را ادامه بده.»

شهادت نیلفروشان و سید حسن نصرالله، نشان داد که ما در مسیر حق، بهایی گزاف پرداخته‌ایم؛ این دو قهرمان نه تنها برای لبنان، بلکه برای همه آزادی‌خواهان جهان مظهر ایستادگی و شجاعت هستند. فقدان این افراد، مانند زخمی عمیق بر دل ماست و هوای دل ما غمگین و گرفته است

حاج حمید با لبخند به یاد آورد که این سخن سید حسن نصرالله شهامت و امیدی در دل او کاشت و باعث شد که در کوتاه‌ترین زمان ممکن، بتواند زبان عربی را برای مکالمات ضروری یاد بگیرد. این خاطره‌ای بود که همیشه در دل حاج حمید جاودان مانده است.

شهید نیلفروشان: امید و ایمان حتی در تاریک‌ترین لحظات باید زنده بماند

در ادامه صحبت‌هایمان، از او خواستم خاطره‌ای از شهید نیلفروشان تعریف کند. حاج حمید نوشت: «شهید نیلفروشان انسانی فرهیخته و دانا بود. در یکی از جلسات در مسجد ابوذر، شاهد شخصیت والای او بودم. هر کلامش مانند شعله‌ای در دل‌ها می‌نشست و به ما یاد می‌داد که چگونه باید در برابر چالش‌ها ایستادگی کنیم. او به ما نشان داد که حتی در تاریک‌ترین لحظات، امید و ایمان باید زنده بماند.»

باقری با دلتنگی گفت: «شهادت نیلفروشان و حالا سید حسن نصرالله، نشان داد که ما در مسیر حق، بهایی گزاف پرداخته‌ایم. این دو قهرمان نه تنها برای لبنان، بلکه برای همه آزادی‌خواهان جهان مظهر ایستادگی و شجاعت هستند. فقدان این افراد، مانند زخمی عمیق بر دل ماست و هوای دل ما غمگین و گرفته است.»

یکی از خاطراتی که حاج حمید باقری به آن اشاره کرد، داستان شهیدی از بستگان شهید نیلفروشان بود. او گفت: «یکی از بستگان شهید نیلفروشان اولین شهید دارخوین بود و آن منطقه به نام این شهید بزرگوار نام‌گذاری شده است. این ارتباط نزدیک با شهادت و مقاومت، نشانگر روح ایستادگی در خانواده نیلفروشان بود.»

شهادت این دو بزرگوار، نه فقط برای لبنان، بلکه برای تمام مدافعان حق و عدالت، زخمی جانکاه است. آن‌ها چراغ‌های هدایت و شجاعت در مسیر پرخطر مقاومت بودند و یادشان همیشه زنده خواهد ماند.

همانطور که قرآن کریم می‌فرماید: « وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ راه مقاومت، هرچند پر از درد و رنج، همراه با عزت و سربلندی است. و خون شهیدان همچون سید حسن نصرالله و شهید نیلفروشان، همیشه به ما راه را نشان خواهد داد و چراغ راهنما در مسیر دشوار مقاومت خواهد بود.

46

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *