سه روز بعد از ملاقات تیمسارها با اویسی، سیا از من خواست رابط این سازمان با تیمسار اویسی باشم. هدف زاهدی و برژینسکی این بود که شاه باید به یک جزیره فرستاده میشد و تیمسار اویسی هدایت کودتا را به عهده میگرفت و هنگامی که نظم و امنیت در ایران برپا شد، شاه به قدرت بازمیگشت.
به گزارش کاویان گلد به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، وقتی دولت جعفر شریفامامی نتوانست مسائل کشور را سروسامان دهد، شاه ناچار حلقه مقاومت خود را تنگتر کرد. اگرچه این تنگ و فراخ شدن حلقه مقاومت شاه، یک روز با اخذ راهبرد شریفامامی و اعطای آزادی سیاسی، یک روز با دولت نظامی و سختگیری ازهاری و مجدداً با نخستوزیری بختیار و اعطای نوعی دیگر از آزادی، این حلقه را شکننده کرد اما وجه مشترک تمامی این تغییرات حمایت بهظاهر بیچون و چرای آمریکاییها از شاه برای حفظ رژیم سیاسی در ایران مطابق با منافع خودشان بود. برای مثال به کرات در خاطرات ویلیام سولیوان (سفیر وقت ایالات متحده در تهران) مشاهده میکنیم که سعی داشت در مقابل پرسشهای شاه درباره حمایت دولت متبوع او از رژیم پهلوی به او دلگرمی بدهد و این دلگرمی بدون شک مبتنی بر دستورالعملی بود که از واشنگتن دریافت میکرد.
این اما یک روی روایت است. روی دیگر روایت، حاکی از وضع استراتژی متفاوتی در آمریکا درباره ایران است؛ نقشهای که در بررسی رویدادهای منتهی به انقلاب اسلامی در ارتباط با قدرتهای خارجی به آن کم پرداخته شده است. منصور رفیعزاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا) میگوید توطئهای در آمریکا با اطلاع برژینسکی و زاهدی بر علیه شاه در حال برنامهریزی بود که میخواست شاه را حداقل تا آرام شدن اوضاع کنار بزند و با تمسک به کودتایی نظامی توسط ژنرال اویسی زمام امور کشور را برای سرکوب مخالفین و بازگرداندن امنیت در دست بگیرد. این طرح که به وسیله منصور رفیعزاده و طی تماسی تلفنی به اطلاع ژنرال اویسی رسید، بلافاصله توسط او رد شد و اویسی گفت که حاضر نیست بدون اطلاع شاه اقدامی انجام بدهد و مبادرت به اقدامات اینچنینی کمکی به بهبود شرایط ایران و اعاده امنیت نخواهد کرد. ژنرال اویسی همچنین از این مسئله که سولیوان و سفارت آمریکا در ایران از چنین طرحی بیاطلاع است اظهار تعجب و تأسف کرد و گفت آمریکاییها حتی مقامات خودشان را از برنامههایشان مطلع نمیسازند. رفیعزاده اما گفت برنامه بسیار محرمانه است و تنها دولت آمریکا و سیا از آن باخبر است.