دور جدید نبرد میان رژیم اسرائیل و حزب الله لبنان در شرایطی رقم خورد که آغاز آن با یک عملیات کاملا نامتعارف از سوی طرف اسرائیلی همراه بود، عملیات انفجار دستگاه‌های ارتباطی در دو روز پیاپی. پس از آن نیز شاهد بمباران فجیع بیروت بودیم که به شهادت سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان منجر شد.

اینکه آیا این دو عملیات مکمل هم بودند یا عملیات نخست به شکل زودهنگام و به دلیل لو رفتن طرح آن انجام شده هنوز به طور دقیق مشخص نیست، اما به هر رو این دو عملیات در کنار عملیات‌های تروریستی اسرائیل که منجر به ترور برخی از فرماندهان حزب الله شده، سبب شکل گیری یک نبرد غیرمتعارف بر علیه حزب الله لبنان شده است.

به همین دلیل برخی وضعیت بیروت را با غزه مقایسه کرده و از بیروت به عنوان غزه دوم یاد کردند. برای بررسی این مسئله ابتدا باید پارامترهای غزه را بررسی کنیم.

در وهله باید عنوان کرد اساسا مقایسه حزب الله و حماس اشتباه است زیرا هم از نظر تعداد اعضاء و هم از نظر توان و تجهیزات نظامی، حزب الله در وضعیت بسیار بهتری نسبت به حماس قرار دارد.

تعداد اعضاء نظامی و غیرنظامی حماس در نوار غزه حدود ۲۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود در حالی که تعداد اعضاء حزب الله در کمترین حالت ممکن حدود ۱۰۰ هزار نفر است و بر اساس گزارش‌ها تعداد نیروهای ذخیره آنها نیز به ۲۰۰ هزار نفر می‌رسد. برای درک بهتر این مسئله باید بدانیم تعداد کل نیروهای مسلح ارتش لبنان ۸۰ هزار نفر و همچنین تعداد نیروهای فعال ارتش رژیم اسرائیل کمتر از ۱۵۰ هزار نفر است.

این در حال است که ۱۵۰ هزار نیروی نظامی رژیم اسرائیل باید در تمامی بخش‌های سرزمین‌های اشغالی پراکنده باشند و ۱۰۰ هزار نیروی نظامی حزب الله عمدتا در امتداد مرزهای لبنان با سرزمین‌های اشغالی یعنی استان های النبطیة و الجنوب در جنوب لبنان حضور دارند که این مسئله به طور مستقیم در نبرد زمینی تاثیرگذار خواهد بود.

مهمترین استراتژی جنگی رژیم اسرائیل بر مبنای دکترین بن گوریون، سرعت دادن به جنگ و کشاندن نبرد به زمین دشمن است. در واقع، جغرافیا و زمان را باید بزرگترین دشمنان نیروهای نظامی رژیم اسرائیل دانست. از این جهت ارتش رژیم اسرائیل نیاز دارد تا به سرعت به خاک لبنان نفوذ کرده و آنجا را به جای سرزمین‌های اشغالی به صحنه نبرد تبدیل کند. در همین راستا ارتش رژیم اسرائیل برای نفوذ سریع به عمق خاک لبنان مجبور است تا از مناطقی عبور کند که عمدتا کوهستانی و دره‌ای هستند، مانند منطقه جبل عامل. این عوارض جغرافیایی و کمین‌های کوهستانی نیروهای حزب الله که در نبردهای چریکی مهارت دارند بزرگترین مانع نیروهای نظامی رژیم اسرائیل خواهند بود.

از سوی دیگر تعداد بسیار زیاد موشک‌های حزب الله که تعداد آنها تا ۲۰۰ هزار عدد نیز تخمین زده شده به همراه بیش از ۲ هزار پهپاد تهاجمی‌ای که در اختیار دارد به هیچ عنوان قابل قیاس با حماس نیست. این تعداد موشک و پهپاد فارغ از قابلیت‌های آن، توان نظامی حزب الله را از بسیاری از ارتش‌های رسمی کشورهای منطقه نیز فراتر برده‌اند.

دکترین دیگری که نظامیان رژیم اسرائیل پی می‌گیرند، دکترین ضاحیه است. استراتژی اصلی در این دکترین در وهله نخست نابودی زیرساخت‌ها و آسیب به غیرنظامیان و پس از آن بهره گیری از جنگ روانی بر علیه غیرنظامیان حامی طرف مقابل است تا این فشار اذهان عمومی، طرف مقابل را وادار به تسلیم و مذاکره کند. اما آنچه در گذشته نیز به وضوح به اثبات رسیده این است که اساسا واژه تسلیم در دکترین نظامی حزب الله جایی ندارد.

حزب الله از تاکتیک‌های ترکیبی بهره می‌برد. تبحر نیروهای حزب الله در درگیری‌های چریکی سبب شده تا آنها بتوانند در جنگ هیبریدی که شامل بهره گیری هم زمان از نبرد کلاسیک و نبرد غیرمنظم می‌شود کار آزموده شوند.

همانطور پیش تر اشاره شد، آنها مجهز به موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته با تعداد بالا هستند و البته به موازات آن توانایی بالایی در نبردهای شهری و بهره گیری صحیح از عوارض شهری در جنگ دارند.

و البته نباید جنگ روانی حزب الله بر علیه رژیم اسرائیل را نادیده بگیریم. آنها با درگیری با نیرویی که از جانب اعراب مورد نفرت است یک جنگ روانی گسترده را در رسانه‌های رسمی،  رسانه‌های غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی خاورمیانه علیه رژیم اسرائیل به راه می‌اندازد و به این وسیله روزهای جهنمی‌ای را برای ساکنین سرزمین‌های اشغالی رقم خواهند زد.

مجموعه این عوامل باعث خواهند شد تا مقایسه لبنان و غزه، از اساس قیاس مع الفارق قلمداد شود.

۳۱۱۳۱۱"/>

آیا لبنان غزه دوم است؟

برخی وضعیت بیروت را با غزه مقایسه کرده و از بیروت به عنوان غزه دوم یاد کردند. برای بررسی این مسئله ابتدا باید پارامترهای غزه را بررسی کنیم.

آیا لبنان غزه دوم است؟

دور جدید نبرد میان رژیم اسرائیل و حزب الله لبنان در شرایطی رقم خورد که آغاز آن با یک عملیات کاملا نامتعارف از سوی طرف اسرائیلی همراه بود، عملیات انفجار دستگاه‌های ارتباطی در دو روز پیاپی. پس از آن نیز شاهد بمباران فجیع بیروت بودیم که به شهادت سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان منجر شد.

اینکه آیا این دو عملیات مکمل هم بودند یا عملیات نخست به شکل زودهنگام و به دلیل لو رفتن طرح آن انجام شده هنوز به طور دقیق مشخص نیست، اما به هر رو این دو عملیات در کنار عملیات‌های تروریستی اسرائیل که منجر به ترور برخی از فرماندهان حزب الله شده، سبب شکل گیری یک نبرد غیرمتعارف بر علیه حزب الله لبنان شده است.

به همین دلیل برخی وضعیت بیروت را با غزه مقایسه کرده و از بیروت به عنوان غزه دوم یاد کردند. برای بررسی این مسئله ابتدا باید پارامترهای غزه را بررسی کنیم.

در وهله باید عنوان کرد اساسا مقایسه حزب الله و حماس اشتباه است زیرا هم از نظر تعداد اعضاء و هم از نظر توان و تجهیزات نظامی، حزب الله در وضعیت بسیار بهتری نسبت به حماس قرار دارد.

تعداد اعضاء نظامی و غیرنظامی حماس در نوار غزه حدود ۲۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود در حالی که تعداد اعضاء حزب الله در کمترین حالت ممکن حدود ۱۰۰ هزار نفر است و بر اساس گزارش‌ها تعداد نیروهای ذخیره آنها نیز به ۲۰۰ هزار نفر می‌رسد. برای درک بهتر این مسئله باید بدانیم تعداد کل نیروهای مسلح ارتش لبنان ۸۰ هزار نفر و همچنین تعداد نیروهای فعال ارتش رژیم اسرائیل کمتر از ۱۵۰ هزار نفر است.

این در حال است که ۱۵۰ هزار نیروی نظامی رژیم اسرائیل باید در تمامی بخش‌های سرزمین‌های اشغالی پراکنده باشند و ۱۰۰ هزار نیروی نظامی حزب الله عمدتا در امتداد مرزهای لبنان با سرزمین‌های اشغالی یعنی استان های النبطیة و الجنوب در جنوب لبنان حضور دارند که این مسئله به طور مستقیم در نبرد زمینی تاثیرگذار خواهد بود.

مهمترین استراتژی جنگی رژیم اسرائیل بر مبنای دکترین بن گوریون، سرعت دادن به جنگ و کشاندن نبرد به زمین دشمن است. در واقع، جغرافیا و زمان را باید بزرگترین دشمنان نیروهای نظامی رژیم اسرائیل دانست. از این جهت ارتش رژیم اسرائیل نیاز دارد تا به سرعت به خاک لبنان نفوذ کرده و آنجا را به جای سرزمین‌های اشغالی به صحنه نبرد تبدیل کند. در همین راستا ارتش رژیم اسرائیل برای نفوذ سریع به عمق خاک لبنان مجبور است تا از مناطقی عبور کند که عمدتا کوهستانی و دره‌ای هستند، مانند منطقه جبل عامل. این عوارض جغرافیایی و کمین‌های کوهستانی نیروهای حزب الله که در نبردهای چریکی مهارت دارند بزرگترین مانع نیروهای نظامی رژیم اسرائیل خواهند بود.

از سوی دیگر تعداد بسیار زیاد موشک‌های حزب الله که تعداد آنها تا ۲۰۰ هزار عدد نیز تخمین زده شده به همراه بیش از ۲ هزار پهپاد تهاجمی‌ای که در اختیار دارد به هیچ عنوان قابل قیاس با حماس نیست. این تعداد موشک و پهپاد فارغ از قابلیت‌های آن، توان نظامی حزب الله را از بسیاری از ارتش‌های رسمی کشورهای منطقه نیز فراتر برده‌اند.

دکترین دیگری که نظامیان رژیم اسرائیل پی می‌گیرند، دکترین ضاحیه است. استراتژی اصلی در این دکترین در وهله نخست نابودی زیرساخت‌ها و آسیب به غیرنظامیان و پس از آن بهره گیری از جنگ روانی بر علیه غیرنظامیان حامی طرف مقابل است تا این فشار اذهان عمومی، طرف مقابل را وادار به تسلیم و مذاکره کند. اما آنچه در گذشته نیز به وضوح به اثبات رسیده این است که اساسا واژه تسلیم در دکترین نظامی حزب الله جایی ندارد.

حزب الله از تاکتیک‌های ترکیبی بهره می‌برد. تبحر نیروهای حزب الله در درگیری‌های چریکی سبب شده تا آنها بتوانند در جنگ هیبریدی که شامل بهره گیری هم زمان از نبرد کلاسیک و نبرد غیرمنظم می‌شود کار آزموده شوند.

همانطور پیش تر اشاره شد، آنها مجهز به موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته با تعداد بالا هستند و البته به موازات آن توانایی بالایی در نبردهای شهری و بهره گیری صحیح از عوارض شهری در جنگ دارند.

و البته نباید جنگ روانی حزب الله بر علیه رژیم اسرائیل را نادیده بگیریم. آنها با درگیری با نیرویی که از جانب اعراب مورد نفرت است یک جنگ روانی گسترده را در رسانه‌های رسمی،  رسانه‌های غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی خاورمیانه علیه رژیم اسرائیل به راه می‌اندازد و به این وسیله روزهای جهنمی‌ای را برای ساکنین سرزمین‌های اشغالی رقم خواهند زد.

مجموعه این عوامل باعث خواهند شد تا مقایسه لبنان و غزه، از اساس قیاس مع الفارق قلمداد شود.

۳۱۱۳۱۱

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *