یکی از مسائل اساسی در جامعه ایران، ضعف امید و تیره بودن آینده‌ای نسبتا مشخص و نبود ظرفیت‌های افق‌گشا در حیات اجتماعی و سیاسی است. این موضوع از یک سو خود را در پیمایش‌های ملی نشان داده و از سوی دیگر در میزان مشارکت در انتخابات بروز پیدا کرده است. هر چند اکثریت جامعه ایرانی(حدود ۶۲ درصد) بر آن هستند که وضع موجود را با انجام اصلاحات باید انجام داد، اما نزدیک به ۶۰ درصد از واجدان حق رأی، در آخرین انتخابات برگزار شده در کشور، مشارکت نداشتند. از سوی دیگر، امید به بهبود وضعیت کشور در آینده‌ای مشخص بسیار ضعیف است. نزدیک به ۸۰ درصد از پاسخگویان موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان(سال ۱۴۰۲) بر آن بودند که شرایط اقتصادی کشور نسبت به ۵ سال گذشته بدتر شده و حدود ۷۱ درصد نیز بر آن بودند که در ۵ سال آینده شرایط اقتصادی کشور بدتر خواهد شد. در مورد رواج صفات خوب در جامعه نیز حدود ۷۴ درصد بر آن بودند که نسبت به ۵ سال گذشته بدتر شده و حدود ۶۵ درصد نیز گفته‌اند رواج این صفات در ۵ سال آینده بدتر خواهد شد. همین چند قلم آمار به خوبی نشان می‌دهد که جامعه ایرانی امروز خود را بدتر از دیروز و فردای خود را بدتر از امروز ارزیابی می‌کند؛ این ارزیابی از روند زندگی در کشور، نشان از فقدان چشم‌انداز مثبت و امیدآفرین نسبت به آینده است. یکی از مسائل اساسی در جامعه ایرانی چیرگی چنین وضعیتی در یک بازه زمانی طولانی است. تقریبا همین ارزیابی را می‌توان در نتایج موج اول تا سوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان یافت. به عبارتی، بر اساس یافته‌های پیمایش‌های ملی از سال ۱۳۷۹ تا ۱۴۰۲ یعنی کمی بیش از دو دهه، و با در نظر گرفتن دیگر یافته‌ها، ایرانیان بر این باور بوده‌اند که وضعیت اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی(آسیب‌های اجتماعی) در جامعه ایران روندی رو به بدتر شدن داشته است. وجود این فضای ذهنی و سوار شدن آن بر برخی بن‌بست‌های موجود و سخت‌گیری‌ها و مداخلات رسمی در زندگی روزمره، فهم ایرانیان از امکان زیست مطلوب در کشور را منفی کرده است. مهاجرت‌های گسترده ایرانیان در دو دهه گذشته عمدتا ناشی از چنین فهم و شناختی از وضع موجود و تلاش برای انتخاب فضایی دیگر برای دست‌یابی به زیستی مطلوب و مورد نظر بوده است.

شکل‌گیری نوعی از امید در ماه‌های نخست روی کار آمدن دولت‌های جدید از جمله دولت چهاردهم امری نه ناشی از تغییرات ساختاری و ماندگار، بلکه ناشی از فضای روانی انتخابات و امید به تغییر در روندها، سیاست‌ها و برنامه‌ها در دولت جدید و ایجاد شرایط نوین برای بهبود فضای زیست اجتماعی در ابعاد گوناگون اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. این امید ناشی از فضای روانی انتخابات، چندان پایدار نخواهد بود. دولت سیزدهم نیز به رغم این که بسیاری از کارشناسان از ابتدا نسبت به ناتوانی آن در بهبود وضعیت موجود سخن گفته بودند، از این امید در جامعه برخوردار بود که چندان پایدار نبود و به رغم تمام تبلیغات رسمی برای نشان دادن موفقیت‌های متنوع آن دولت، به دلایل گوناگون که با تجربه زیسته مردم آمیخته بود، نتوانست در جامعه امیدآفرینی کند و افق و چشم‌انداز مثبتی را در جامعه فراهم آورد. کناره‌گیری جامعه نخبگی کشور در بخش‌های گوناگون علمی، فرهنگی و هنری در آن سال‌ها بر فقدان این چشم‌انداز افزود.

دولت جدید، گفتمان خود را «وفاق» ملی و اجتماعی نام‌گذاری کرده است. وفاق ارتباط تنگاتنگ و معناداری با امید دارد. نمی‌توان در فضای ناامیدی انتظار وفاق و همدلی داشت. علاوه بر این که وفاق تنها در لایه و سطح کانون‌های قدرت و نیروهای سیاسی و در کل در لایه ساختارهای رسمی و سیاسی نیست که می‌تواند جامعه را به پیش برد و نسبت به آینده امیدوار کند. این وفاق باید در لایه و سطوح مختلف اجتماعی نیز بازتولید شود. تنها در این صورت است که جامعه احساس خواهد کرد فضای اجتماعی برای زیستی شرافتمندانه در حال تغییر کردن است. در این فرایند، دولت باید چشمی به ۶۰ درصدی داشته باشد که به رغم به میدان آمدن تمام قد اصلاح‌طلبان، حاضر به مشارکت در انتخابات نشدند. در فضای کنونی هر چند تردیدهای بسیاری از سوی بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به توانایی دولت جدید در  بهبود وضعیت آشفته داخلی و روابط خارجی وجود دارد، اما چون در دوره ماه عسل دولت هستیم، یک امید ضمنی ناشی از انتخابات و استقرار دولت جدید به وجود آمده است و به نظر می‌رسد آن تردید خود را به این حوزه نیز گسترش داده و بخشی از آن ۶۰ درصد نیز در کنار مشارکت‌کنندگان در انتخابات، منتظر اقداماتی از سوی دولت برای ارزیابی مجدد خود از شرایط کشور هستند. اگر دولت آقای پزشکیان در چند ماه آینده بتواند گام‌های ملموسی برای کاهش فشار به جامعه در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بردارد، که می‌توان در این باره از جمله به گشایش‌های حداقلی در مسأله زنان و جوانان، اینترنت، فضای کسب و کار و روابط خارجی اشاره کرد، آن گاه می‌توان انتظار داشت، نطفه‌های امیدی پایدارتر در جامعه ایرانی بسته خواهد شد. امیدی که به عنوان موتور حرکت جامعه برای رویارویی با مشکلات در همراهی و همدلی با دولت(یعنی وفاق) فعال خواهد شد و با بهبود شرایط زندگی نگاه ایرانیان را نسبت به آینده روشن و افقی نسبتا گشاده امیدوار خواهد کرد و خود را در کاهش روند مهاجرت ایرانیان بویژه جوانان نخبه و احساس نشاط و ارزیابی از آینده در پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در سال ۱۴۰۶ نشان خواهد داد.آقای پزشکیان؛خوب می‌دانند گاهی زود، دیر می‌شود. بنابراین، انجام «به‌هنگام» تحولات، از ضروریات دستیابی به اهداف است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی

۲۱۲"/>

آقای پزشکیان؛ گاهی زود، دیر می‌شود!

دولت جدید، گفتمان خود را «وفاق» ملی و اجتماعی نام‌گذاری کرده است. وفاق ارتباط تنگاتنگ و معناداری با امید دارد. نمی‌توان در فضای ناامیدی انتظار وفاق و همدلی داشت.

آقای پزشکیان؛ گاهی زود، دیر می‌شود!

یکی از مسائل اساسی در جامعه ایران، ضعف امید و تیره بودن آینده‌ای نسبتا مشخص و نبود ظرفیت‌های افق‌گشا در حیات اجتماعی و سیاسی است. این موضوع از یک سو خود را در پیمایش‌های ملی نشان داده و از سوی دیگر در میزان مشارکت در انتخابات بروز پیدا کرده است. هر چند اکثریت جامعه ایرانی(حدود ۶۲ درصد) بر آن هستند که وضع موجود را با انجام اصلاحات باید انجام داد، اما نزدیک به ۶۰ درصد از واجدان حق رأی، در آخرین انتخابات برگزار شده در کشور، مشارکت نداشتند. از سوی دیگر، امید به بهبود وضعیت کشور در آینده‌ای مشخص بسیار ضعیف است. نزدیک به ۸۰ درصد از پاسخگویان موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان(سال ۱۴۰۲) بر آن بودند که شرایط اقتصادی کشور نسبت به ۵ سال گذشته بدتر شده و حدود ۷۱ درصد نیز بر آن بودند که در ۵ سال آینده شرایط اقتصادی کشور بدتر خواهد شد. در مورد رواج صفات خوب در جامعه نیز حدود ۷۴ درصد بر آن بودند که نسبت به ۵ سال گذشته بدتر شده و حدود ۶۵ درصد نیز گفته‌اند رواج این صفات در ۵ سال آینده بدتر خواهد شد. همین چند قلم آمار به خوبی نشان می‌دهد که جامعه ایرانی امروز خود را بدتر از دیروز و فردای خود را بدتر از امروز ارزیابی می‌کند؛ این ارزیابی از روند زندگی در کشور، نشان از فقدان چشم‌انداز مثبت و امیدآفرین نسبت به آینده است. یکی از مسائل اساسی در جامعه ایرانی چیرگی چنین وضعیتی در یک بازه زمانی طولانی است. تقریبا همین ارزیابی را می‌توان در نتایج موج اول تا سوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان یافت. به عبارتی، بر اساس یافته‌های پیمایش‌های ملی از سال ۱۳۷۹ تا ۱۴۰۲ یعنی کمی بیش از دو دهه، و با در نظر گرفتن دیگر یافته‌ها، ایرانیان بر این باور بوده‌اند که وضعیت اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی(آسیب‌های اجتماعی) در جامعه ایران روندی رو به بدتر شدن داشته است. وجود این فضای ذهنی و سوار شدن آن بر برخی بن‌بست‌های موجود و سخت‌گیری‌ها و مداخلات رسمی در زندگی روزمره، فهم ایرانیان از امکان زیست مطلوب در کشور را منفی کرده است. مهاجرت‌های گسترده ایرانیان در دو دهه گذشته عمدتا ناشی از چنین فهم و شناختی از وضع موجود و تلاش برای انتخاب فضایی دیگر برای دست‌یابی به زیستی مطلوب و مورد نظر بوده است.

شکل‌گیری نوعی از امید در ماه‌های نخست روی کار آمدن دولت‌های جدید از جمله دولت چهاردهم امری نه ناشی از تغییرات ساختاری و ماندگار، بلکه ناشی از فضای روانی انتخابات و امید به تغییر در روندها، سیاست‌ها و برنامه‌ها در دولت جدید و ایجاد شرایط نوین برای بهبود فضای زیست اجتماعی در ابعاد گوناگون اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. این امید ناشی از فضای روانی انتخابات، چندان پایدار نخواهد بود. دولت سیزدهم نیز به رغم این که بسیاری از کارشناسان از ابتدا نسبت به ناتوانی آن در بهبود وضعیت موجود سخن گفته بودند، از این امید در جامعه برخوردار بود که چندان پایدار نبود و به رغم تمام تبلیغات رسمی برای نشان دادن موفقیت‌های متنوع آن دولت، به دلایل گوناگون که با تجربه زیسته مردم آمیخته بود، نتوانست در جامعه امیدآفرینی کند و افق و چشم‌انداز مثبتی را در جامعه فراهم آورد. کناره‌گیری جامعه نخبگی کشور در بخش‌های گوناگون علمی، فرهنگی و هنری در آن سال‌ها بر فقدان این چشم‌انداز افزود.

دولت جدید، گفتمان خود را «وفاق» ملی و اجتماعی نام‌گذاری کرده است. وفاق ارتباط تنگاتنگ و معناداری با امید دارد. نمی‌توان در فضای ناامیدی انتظار وفاق و همدلی داشت. علاوه بر این که وفاق تنها در لایه و سطح کانون‌های قدرت و نیروهای سیاسی و در کل در لایه ساختارهای رسمی و سیاسی نیست که می‌تواند جامعه را به پیش برد و نسبت به آینده امیدوار کند. این وفاق باید در لایه و سطوح مختلف اجتماعی نیز بازتولید شود. تنها در این صورت است که جامعه احساس خواهد کرد فضای اجتماعی برای زیستی شرافتمندانه در حال تغییر کردن است. در این فرایند، دولت باید چشمی به ۶۰ درصدی داشته باشد که به رغم به میدان آمدن تمام قد اصلاح‌طلبان، حاضر به مشارکت در انتخابات نشدند. در فضای کنونی هر چند تردیدهای بسیاری از سوی بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به توانایی دولت جدید در  بهبود وضعیت آشفته داخلی و روابط خارجی وجود دارد، اما چون در دوره ماه عسل دولت هستیم، یک امید ضمنی ناشی از انتخابات و استقرار دولت جدید به وجود آمده است و به نظر می‌رسد آن تردید خود را به این حوزه نیز گسترش داده و بخشی از آن ۶۰ درصد نیز در کنار مشارکت‌کنندگان در انتخابات، منتظر اقداماتی از سوی دولت برای ارزیابی مجدد خود از شرایط کشور هستند. اگر دولت آقای پزشکیان در چند ماه آینده بتواند گام‌های ملموسی برای کاهش فشار به جامعه در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بردارد، که می‌توان در این باره از جمله به گشایش‌های حداقلی در مسأله زنان و جوانان، اینترنت، فضای کسب و کار و روابط خارجی اشاره کرد، آن گاه می‌توان انتظار داشت، نطفه‌های امیدی پایدارتر در جامعه ایرانی بسته خواهد شد. امیدی که به عنوان موتور حرکت جامعه برای رویارویی با مشکلات در همراهی و همدلی با دولت(یعنی وفاق) فعال خواهد شد و با بهبود شرایط زندگی نگاه ایرانیان را نسبت به آینده روشن و افقی نسبتا گشاده امیدوار خواهد کرد و خود را در کاهش روند مهاجرت ایرانیان بویژه جوانان نخبه و احساس نشاط و ارزیابی از آینده در پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در سال ۱۴۰۶ نشان خواهد داد.آقای پزشکیان؛خوب می‌دانند گاهی زود، دیر می‌شود. بنابراین، انجام «به‌هنگام» تحولات، از ضروریات دستیابی به اهداف است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی

۲۱۲

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *