شیخ کاظم صدیقی خطیب جمعۀ تهران در ستایش مرحوم ابراهیم رییسی گفته است: "بعد از آنکه برای ما آن حادثه پیش آمد در نماز جمعۀ ما حضور پیدا کرد و نوازش کرد. میترسید ما ضربه خورده باشیم و از صحنه عقبنشینی کنیم."
به گزارش خبرآنلاین سایت عصرایران نوشت: این جمله به رغم ظاهر سادۀ آن جای بحث و تأمل بسیار دارد چون نوع نگاه را میرساند و از دنیاهای متفاوت حکایت میکند و از این رو حیف است لایه لایۀ آن را برنداریم:
1. فردی معمم که سالها منصب قضایی داشته و رییس دادگاه انتظامی قضات بوده و در حال حاضر یکی از امامان جمعۀ موقت تهران است در قضاوت دربارۀ یک صاحبمنصب درگذشته که واجد عالیترین مناصب در جمهوری اسلامی از دادستانی و ریاست بازرسی کل کشور و معاونت و ریاست قوه قضاییه تا تولیت آستان قدس رضوی و نایب رییسی مجلس خبرگان رهبری و سرانجام ریاست جمهوری بوده بر اساس نوع مواجهه او با خطای خودش قضاوت میکند!
نمیگوید فلان حق را احقاق کرده یا جلوی فلان ظلم و فساد را گرفته و از خدمات عمومی مرحوم رییسی نمیگوید. معیار شیخ، خود اوست. با این حساب اگر بر او تشر زده بود که این چه کاری بود که کردی یا مراقب فرزندانت باش یا آن عذر بدتر از گناه چه بود لابد از او به نیکی یاد نمیکرد. بلکه چون او را نوازش کرده مستوجب یادکرد مثبت است!
2. منظور شیخ از “حادثه” افشای انتقال سند به مؤسسۀ تحت مالکیت خود یا فرزندان است. اگر “حادثه” بوده چگونه جبران کردید؟ مگر میتوان همۀ تبعات یک حادثه را جبران کرد؟ بله. دیه و خسارت را میتوان پرداخت و مال را برگرداند ولی خوب است ایشان به خسارت پرداختی هم اشاره کند چون میگوید حادثه بوده است و حادثه به سبب خسارت مالی و جانی حادثه خوانده میشود.
اگر قابل افتخار بوده یا در حد خطایی قابل گذشت چرا میگوید حادثه؟ نمیشود که صبح تا شب به آمریکا به عنوان نماد استکبار و کبرورزی و خودبرتربینی فحش بدهیم و خودمان حاضر نباشیم به خطایی اعتراف کنیم؟ کبر مگر چیست؟