در دهه ۱۹۷۰، فرانسیس فورد کاپولا چهار فیلم کلاسیک غیرقابل انکار در سینمای آمریکا ساخت و جایگاه خود را بهعنوان یکی از بزرگترین کارگردانهای تاریخ تثبیت کرد.
به گزارش کاویان گلد، در حالی که دوران حرفهای فرانسیس فورد کاپولا در دهههای بعد از موفقیت به شکست و دوباره به موفقیت تغییر مسیر میداد، آن چهار پیروزی در دهه ۷۰ هیچگاه از او گرفته نخواهند شد. با این حال، جالب است که چندینتا از این تولیدات تقریباً کاپولای معروف را از پا انداخته بودند، بهجز یکی که او ادعا کرده سادهترین تولیدی بوده که تاکنون در آن مشارکت داشته است. اما با توجه به پیچیدگیهای لجستیکی این فیلم، تصور اینکه آن را همانطور که کاپولا ادعا میکند ساده بوده، دشوار است.
این موضوع در افسانههای هالیوود مطرح شده است که فرانسیس فورد کاپولا تقریباً از کارگردانی فیلم «پدرخوانده» (The Godfather) در سال ۱۹۷۲ اخراج شده بود. در آن زمان، او یک کارگردان جوان و تا حدودی اثباتنشده بود که خود را در حال ساخت یک حماسه گنگستری با یکی از پرخاشگرترین بازیگران صنعت، مارلون براندو، مییافت. در واقع، اصرار کاپولا بر اینکه براندو نقش دون ویتو کورلئونه را بازی کند، او را از همان ابتدا در مسیر برخورد با استودیو قرار داد، چرا که استودیو تمایلی به همکاری با این ستاره پرمشکل نداشت.
بنابراین، در بخش ابتدایی تولید «پدرخوانده»، کاپولا در معرض مداخلههای مداوم و تردیدهای استودیو پاراماونت قرار گرفت و وضعیت آنقدر بد شد که او از طریق شایعات شنید که شمشیر داموکلس قرار است بر سرش بیافتد. کاپولا بعدها اعتراف کرد: «کسی به من اطلاع داد که در پایان هفته، استودیو قصد دارد مرا اخراج کند. در آن زمان، من در آستانه ورشکستگی شخصی بودم و کاملاً مطمئن بودم که قرار است بهطور عمومی از یک شغل مهم اخراج شوم.»
در نهایت، کاپولا تولید را کمی تغییر داد تا بتواند صحنه حیاتیای را فیلمبرداری کند که در آن، مایکل کورلئونه با بازی آل پاچینو، رقبای خود، سالوتزو و مککلاسکی را میکشد. وقتی پاراماونت این صحنه را دید، متوجه شد که کاپولا در مسیر درستی است و او توانست به مبارزه ادامه دهد. در نهایت، او یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما را تولید کرد.
متأسفانه برای کاپولا، او دهه ۷۰ را با یک تولید پر هرج و مرج شروع کرد که او را به حد نهایی تواناییهایش رساند و دهه را هم با یک تولید دیگر به پایان رساند. تولید آخرالزمان اکنون (Apocalypse Now) در سال ۱۹۷۹ بهطور گستردهای به عنوان یکی از دشوارترین تولیدات شناخته میشود، با مشکلاتی از جمله شرایط بد آب و هوا، حمله قلبی ستاره فیلم، و چالشهای مداوم ناشی از فیلمبرداری صحنههای پرهیجان. این تولید پرآشوب در نهایت در مستند دلهای تاریکی: آخرالزمان یک فیلمساز در سال ۱۹۹۱ بهطور خستهکنندهای مستند شد.
با این حال، در میان بقا از پدرخوانده بهطور معجزهآسا و نزدیک به جنون رفتن در جنگلهای مانیل در آخرالزمان اکنون، کاپولا فیلمی ساخت که بهنظر نمیرسید کمتر از دیگر پروژههای پر ریسک باشد. این فیلم یک پروژه جهانی بود که او را به مکانهایی مانند دریاچه تاهو، لاس وگاس، ایتالیا و جمهوری دومینیکن برد. فیلمبرداری تقریباً نه ماه طول کشید و فیلم در دو خط زمانی مختلف تقسیم شده بود: «یکی در سال ۱۹۵۸ و دیگری در سال ۱۹۰۱. اساساً، کاپولا در حال فیلمبرداری دو فیلم تاریخی متفاوت در یک پروژه بود و ممکن بود کسی او را بهخاطر ترس از اینکه دوباره خود را در برابر یک تجربه پرتنش قرار دهد، مورد بخشش قرار دهد.»
اما در عوض، این کارگردان ادعا کرد که پدرخوانده قسمت دوم (The Godfather Part II) همچون یک واحه آرامش در میان دو تولید شاق و استرسزا بود. وقتی از او در ولچر پرسیدند که آسانترین تولیدی که تاکنون داشته چیست، کاپولا بدون تردید پاسخ داد: «پدرخوانده قسمت دوم. این پیچیدهترین فیلم بود، اما یک رویای تولید بود.»
این بار، میبینید که کاپولا بهطور کامل بر فیلم کنترل داشت، به لطف موفقیت شگفتانگیز پدرخوانده. بدون اینکه استودیو بر دوشش فشار بیاورد، او توانست همه چیز را به روش خود و با سرعت خود انجام دهد. او فاش کرد: “اینبار دیگر نگرانی و آشفتگی کمتری وجود داشت چون من بهطور کامل کنترل تولید را در دست داشتم.” او افزود: “ما به سیسیل رفتیم و آفتاب هیچوقت بیرون نیامد. خب، چرا میخواهید در سیسیل فیلمبرداری کنید وقتی که هیچ آفتابی وجود ندارد؟ برای روزهای زیادی، ما فقط گفتیم ‘خب، آفتاب نیست، بریم خونه’.” آره، اگر بتونی اینطور کاری پیدا کنی، خیلی خوبه!
مترجم: مهسا بهادری
منبع: faroutmagazine
۲۴۵۲۴۵