موسولینی را از ماشین پیاده کردم و به او گفتم بین دیوار و ستون دروازه بایستد. مانند یک تولهسگ اطاعت کرد. هنوز باور نداشت که قرار است بمیرد؛ واقعیت را درک نمیکرد.
به گزارش کاویان گلد، بنیتو موسولینی پس از فرار در ۲۵ آوریل [۵ اردیبهشت ۱۳۲۴] دستگیر و سه روز بعد به دستور کمیته ملی آزادیبخش ایتالیا شمالی (CNL Alta Italia) توسط یک گروه پارتیزانی اعدام شد. کمیته این اقدام را «ضروری» توصیف کرد تا «به مردم ایتالیا امکان آغاز زندگیای آزاد و عادی داده شود».
در ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ [شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۲۴] حدود ساعت ۴ بعدازظهر، بنیتو موسولینی (که در روزهای پیشین توسط پنجاهودومین تیپ گاریبالدی «لوئیجی کلریچی» در دونگو، شهری کوچک در ساحل شمال غربی دریاچه کومو، دستگیر شده بود) به همراه کلارتا پتاچی [معشوقه موسولینی] توسط یک گروه پارتیزانی کشته شدند. در این گروه بیتردید والتر آودیزیو (سرهنگ والریو، تنها فردی از میان سه نفر که از سوی کمیته ملی آزادیبخش ایتالیا شمالی مجوز رسمی انجام عملیات را داشت و به طور رسمی مجری حکم اعدام بود)، آلدو لامپردی (با نام مستعار گویدو) و میکله مورتی (با نام مستعار پیِترو) حضور داشتند. والتر آودیزیو بعدها روایت کرد:
او را در سمت راست ماشین نشاندم و پتاچی در سمت چپ نشست. خودم… روبهروی موسولینی نشستم. نمیخواستم حتی لحظهای از او غافل شوم. ماشین به آهستگی شروع به پایین رفتن کرد. تنها من مکان تعیین شده را میدانستم و به محض رسیدن به نزدیکی دروازه دستور توقف دادم. گفتم صداهای مشکوکی شنیدهام و به سمت جاده رفتم تا مطمئن شوم کسی به سوی ما نمیآید. وقتی برگشتم، چهره موسولینی تغییر کرده بود: نشانههای ترس روی صورتش آشکار بود…
موسولینی را از ماشین پیاده کردم و به او گفتم بین دیوار و ستون دروازه بایستد. مانند یک تولهسگ اطاعت کرد. هنوز باور نداشت که قرار است بمیرد؛ واقعیت را درک نمیکرد. آدمهایی مثل او همیشه از واقعیت میترسند و ترجیح میدهند آن را نادیده بگیرند…